
واکنشهاي ناشي از هيجانات در دانشآموزان بسيار زياد است. از آن جمله واکنشهايي است که به صورت لکنت و حرکات مکرر و بيهدف يا تيکها خودنمايي کرده همچنين مشکلات رفتاري دانشآموز ميتواند ريشه در تعارض رشد ذهني و شخصيتياش با نگرش والدين و احتمالا همسالان و معلمانش داشته باشد و يا نگراني زياد مادر و گاهي والدين درباره دانشآموز ميتواند انعکاس روشني در سلامت يا رفتار او داشته باشد...
ادامه رفتار انگشت مکيدن پس از چهار سالگي هم بهعنوان يک عادت ناپسند و هم زمينهساز اختلال رويش و بهداشت دندانها بايد مورد توجه و نظر قرار گيرد. در بعضي از اين دانشآموزان مشکل صحبت کردن به صورت نوک زباني حرف زدن هم ديده ميشود. بر جا ماندن عادت ابتدايي انگشت مکيدن در سنين مدرسه ميتواند از آزردگي رواني و وجود استرس در زندگي دانشآموز حکايت کند. آنچه که بيشتر ممکن است اين رفتار را طولاني و يا شديد کند توسل افراد خانواده به تحقير و توهين و اصرار و تنبيه يا حتي خواهش براي ترک اين عادت است. طرحي که بيشتر ميتواند ادامه يا شدت اين رفتار را کاهش دهد حمايت والدين از دانشآموز و بيتوجهي نسبت به انجام آن و گاهي تعيين جايزه براي ترک آن خواهد بود. ناخن جويدن نيز از جمله رفتارهاي ناشي از استرس در دانشآموزان است و ممکن است تا حد آسيب ديدن نوک انگشتان شدت داشته باشد. اين عادت گاهي انگيزه براي ميل ناخودآگاه دانشآموز به آزار دادن و ناراحت کردن والدين است. چون ناخن جويدن براي خود دانشآموز نيز خوشايند و بدون ناراحتي نيست و دانشآموز اين آزار شخصي را براي اظهار ناخشنودي ضمني خود از رفتار والدين ميپذيرد تا آنها را نيز ناراحت کند. يکي از موثرترين راههاي رفع اين مشکل بيان رابطه علت و معلولي واکنش کودک نسبت به رفتار ناخوشايند والدين است که در اين زمينه مربيان بهداشت مدارس ميتوانند نقش موثري داشته باشند و در جهت آشنايي والدين در زمينه حمايت هر چه بيشتر دانشآموز و ايجاد محيط خانوادگي امنتري براي وي آنها را راهنمايي کنند.
اختلالات رفتاري
برچسبها:
مدارس همان گونه که در پرورش و شکوفايي استعداد دانشآموزان مهمترين نقش را ايفا ميکنند، در برقراري آرامش رواني، نشاط، سلامت روح و جسم آنان يا برعکس، افسردگي و گوشهگيري آنها نيز دخيلاند. معلمان بايد مانند والدين کودک يا حتي مهربانتر از آنان باشند. دانشآموزي که متعلق به خانوادهاي از هم گسيخته است، به يک تکيهگاه و پشتوانه مطمئن نياز دارد. اين چنين کودکي ممکن است به علت احساس فقدان امنيت به آساني به کسي اطمينان نکند و ناراحتي خود را بروز ندهد. به اين ترتيب يا به کودکي افسرده و منزوي تبديل ميشود يا با پرخاشگري و آزار و اذيت اطرافيان بر احساس دروني خويش غلبه ميکند. در چنين مواردي فقط يک مربي مهربان، دلسوز و فداکار ميتواند با جلب اطمينان کودک به خود، مشکل او را جويا شده و اين موجود بيپناه را از سرگرداني، دلهره و اضطراب نجات دهد.
محيط مدرسه بايد به گونهاي باشد که کودک در آن احساس امنيت کند و با ميل و رغبت به آنجا قدم گذارد. بايد توجه داشت در نظر گرفتن مدرسه تنها به عنوان يک محيط آموزشي با مجموعهاي از قوانين خشک انضباطي و تربيتي نميتواند در برانگيختن انگيزه کودکان به سوي علم و دانش موثر واقع شود.
مدرسه و دانشآموز
دانشآموزان پايههاي متعدد تحصيلي از طبقات گوناگون اجتماع با فرهنگها، اعتقادات و آداب و رسوم خاص خانوادههاي خود به اين مکان آموزشي قدم ميگذارند. بالطبع شيوه برخورد و رفتار آموزگار و مربي با توجه به روحيات و خلق و خوي آنان، بايد متفاوت باشد.
براي تشويق کودکان به فراگيري علم لازم است اخلاق نيکو و پسنديده نيز در کنار قوانين انضباطي مدرسه گنجانده شود. مهمترين عاملي که سبب فساد اخلاقي کودک و انحطاط وي ميشود، بيتوجهي و طرد او از کانون خانواده و محيط مدرسه است. او هنگامي که خود را در ميان انبوهي از انسانها، تنها و بيکس احساس ميکند ناگزير ميشود به افرادي روي آورد که براي او ارزش و اهميتي قايل ميشوند. در بيشتر موارد متوسل شدن به گروههاي منحط جامعه و باندهاي متعدد نتيجه همين سردرگمي و طردشدگي کودک است. وضع رواني کودک که حاصل تعامل و ارتباط متقابل او با محيط خانواده است، يکي از عوامل تعيينکننده وضع تحصيلي اوست. محيط خانواده چه از نظر اقتصادي و چه از نظر شيوههاي تربيتي پدر و مادر، تاثيري انکارناپذير در چگونگي حالت رواني و درنهايت وضع تحصيلي او خواهد داشت.
همه دانشآموزان از وضعيت اقتصادي مشابهي برخوردار نيستند. کودکي که به علت فقر مالي از حداقل امکانات رفاهي برخوردار است، احتمالا از لحاظ روحي و رواني نيز با مشکل مواجه ميشود. بدون شک اين امر از جمله مسايلي است که ميتواند در افت تحصيلي وي تاثير داشته باشد (به خصوص کودکاني که براي برطرف کردن احتياجات خانواده ناگزيرند پس از مدرسه کار هم بکنند).
رشد کودک، موفقيت تحصيلي
يک جنبه از تفاوتهاي فردي ميان کودکان از حيث عملکرد تحصيلي، تفاوت آنها در رشد طبيعي و متعادل جسمي است. براي مثال چنان چه کودک از لحاظ بعضي جنبههاي رشد جسمي عقبافتادگي داشته و يا داراي مشکلاتي باشد، طبيعي است که نميتوان انتظار داشت جريان تحصيلي خود را به طور عادي و طبيعي طي کند.
کودکي که چشم ضعيف يا شنوايي ناقص دارد يا از لحاظ بدني دچار خستگي زودرس ميشود و يا به علت کمبود غذايي از جسم سالمي برخوردار نيست، چگونه ميتواند در امر تحصيل فرد موفقي باشد؟ در اينجاست که آموزگاران بايد متوجه تفاوتهاي فردي ميان دانشآموزان باشند. پس همان گونه که والدين نبايد فرزند خود را با فرزندان ديگرشان يا با ساير کودکان مقايسه کنند، در مدرسه نيز مربيان نبايد استعدادها و قابليتهاي دانشآموزي را به دانشآموز ديگر متذکر شوند يا او را ملامت کنند.
بعضي از آموزگاران درباره دانشآموزان خود به طور ناصحيح و اشتباه قضاوت ميکنند. همانطور که پيش از اين نيز يادآوري شد کودکان از خانوادههاي متعدد با روحيات متفاوت به مدرسه قدم ميگذارند. اگر کودکي در درسي ضعيف است يا هنگام بيان مطالب با لکنت زبان مواجه ميشود، اين امر هميشه دليل بر عقب ماندگي او نيست.
اين دسته از کودکان به محبت و رسيدگي بيشتر نيازمندند. به وجود آوردن پيوند دوستي ميان آموزگار و دانشآموز موجب ميشود که کودک به راحتي مشکل خود را با مربي مطرح کرده و از او راهنمايي بخواهد. در اين صورت معلم نيز به علت واقف بودن به ناراحتي کودک ميتواند در صدد کمک به او برآمده و با تشويق او به درس خواندن و شرکت در فعاليتهاي درسي او را در زمره شاگردان زرنگ کلاس قرار دهد.
مشق شب
در محيط کلاس بار درسي شاگردان بايد براساس توان و کشش کودکان تنظيم شود. دادن تکاليف سنگين و پرحجم به همه دانشآموزان کلاس به طور مساوي، نتيجه توجه نکردن به تفاوتهاي فردي کودکان است.
بعضي از معلمان معتقدند که دادن تکاليف سنگين درسي به دانشآموزان موجب ميشود که آنان بيشتر دقت خود را صرف نوشتن کرده، در نتيجه فرصت کمتري براي بازيگوشي و شيطنت به دست آورند! بايد دانست دانشآموزي که بيشتر وقت خود را به نوشتن تکليف اختصاص ميدهد نه تنها از نظر جسمي دچار خستگي ميشود بلکه از لحاظ زماني نيز با کمبود وقت مواجه شده و نميتواند درسهاي خود را فرا گيرد.
تکاليف درس و مشق شب بايد به اندازهاي باشد که کودک ضمن پرداختن به آنها هم مطالب را بياموزد و هم بتواند به ساير درسهايش رسيدگي کند و فقط براي انجام وظيفه و سلب مسووليت تن به انجام آن ندهد. از طرفي، بازي و تفريح از جمله نيازهاي ضروري کودک است که لازم است اوليا و مربيان گرامي به آن توجه داشته باشند. بعضي از معلمان دوره راهنمايي، علاوه بر درسهاي کلاسي، تکاليف فوق برنامه نيز به دانشآموزان ميدهند. البته اين کار براي ارتقا و بالا بردن دانش و فرهنگ شاگردان بسيار موثر است ولي بايد در نظر داشت که به ساير درسهاي آنان لطمهاي وارد نشود. به طور کلي وظيفه يک مربي فقط تدريس و رسيدگي به تکليف درسي کودکان نيست. زيرا او بايد نيمي از شخصيت کودک را نيز شکل دهد.
نتيجه
براي برطرف کردن مشکلات عاطفي و درسي دانشآموزان بايد ميان والدين کودک و مربيان مدارس، همکاري متقابل وجود داشته باشد. تحقق چنين امري مستلزم انجام اقدامات زير است:
والدين بايد وضعيت روحي، اخلاقي و اجتماعي کودک در محيط منزل و ساير محيطهاي غير آموزشي ديگر را براي مربي او شرح دهند تا ضمن مطابقت دادن آن با رفتار وي در مدرسه به يک نتيجه کلي دست يابند. اگر بنا به دلايلي مانند از هم گسيختگي خانواده، امکان دسترسي به والدين کودک وجود نداشته باشد، بهتر است پرونده شخصي و محرمانه کودک در اختيار آموزگار قرار داده شود تا ضمن بررسي آن، با مشکلات کودک بهتر و بيشتر آشنا شده و درصدد کمک به او برآيد.
برچسبها:
استرس خيلي زود و از دوران کودکستان شروع مي شود . استرس بازي را به رقابت در ورزش و کوشش براي برتري و دوستي را به روابط اجتماعي تبديل مي کند .
به گفته يکي از کارشناسان دانش آموزان در وضعيتي قرار مي گيرند که بايد مرتباً پيشرفت کنند و آنها احساس مي کنند که از هيچ حمايتي برخوردار نيستند . کودکان در محيطي قرار گرفته اند که آنها را بخاطر خودشان نمي خواهند بلکه آنها را براي موفقيت هايشان دوست دارند همه اين عوامل استرس را مي سازند .
استرس و ديسترس :
يک روانپزشک اطفال مي گويد : شما بدون استرس زنده نيستيد . او مي گويد درگير و تحت فشار بودن باعث مي شود که شما چيزهاي جديد را ياد بگيريد و مغز شما عملکرد خود را حفظ کند .
در تمام تئوريهاي اصلي يادگيري استرس وجود دارد اما اگر استرس با تکامل تداخل داشته باشد اين يک مشکل است . گاهي با استرس خيلي زياد اطفال کارآئي خود را از دست مي دهند .
اين يک مسير باريک و ظريفي است که والدين بايد تعادل را در آن حفظ کند از طرفي هر کودک نياز به محدوديتها و راهنمائي هاي متناسب با سن خود را دارد . و از طرف ديگر اغلب والدين مانع طي شدن روند طبيعي يادگيري مي شوند . يک متخصص تکامل کودکان مي گويد : براي اينکه کودکان وظايف خود را انجام دهند نياز نيست آنها را تحت فشار قرار دهيم ولي همچنين مي گويد : بازسازي انگيزه دروني کودکان مهمترين نکته مي باشد . بجاي دادن پاداش نقدي براي نمرات عالي به آنها بگوئيم که به آنها افتخار مي کنيم . انجام وظايف براي جايزه مهمترين چيزي نيست که بايد ياد بگيرند .
اين عمل آنها را طوري بار مي آورد که در آينده فقط براي پول کار کنند و هميشه از شغل خود ناراضي باشند . اين مسئله عادلانه نيست که پدر و مارد بيش از آنچيزي که خود انجام مي داده اند از کودکان خود بخواهند همچنين والدين اغلب فقط به موقعيت فرزندان خود مي انديشند و تحمل هيچ چيز بجز عالي بودن را ندارند .
ما بعنوان اولياء مدرسه و والدين بايد به خود يادآوري کنيم که معمولاً همه افراد هميشه در سطح عالي نيستند و ما نيز اينطور نبوده ايم . اگر کودکي بعلت استرس دچار عدم تحمل شود خانواده بايد مشکل کودک را با يک روانپزشک يا روانشناس در ميان بگذارند .
پيشگيري از استرس مدرسه :
نکات لازم براي پيشگيري از تبديل استرس مفيد به ديسترس ( پريشاني )
۱ - زماني را با کودکان خود سپري کنيد . سعي کنيد محيط خانه براي بچه ها باثبات باشد .
۲ - در مورد قوانين خانه با هم مذاکره کنيد . ( شامل مجازاتهاي قانون شکني ) و اين قوانين را اجرا کنيد .
۳ - فقط با بچه ها صحبت نکنيد بلکه با آنها ارتباط برقرار کنيد . بچه ها چه وقت بدرفتاري مي کنند بجاي اينکه آنها را تنبيه کنيد سعي کنيد رفتار آنها را درک کنيد .
به حرفهاي فرزند نوجوان خود توجه کنيد . نيازهاي آنها را بفهميد و قبول کنيد و بدانيد که مدرسه يک روند طولاني مدت مي باشد .
يک موفقيت يا شکست مقطعي سرنوشت کودک را تعيين نمي کند . ما اولياء مي توانيم و بايد ياد بگيريم که بپذيريم آينده غيرقابل پيش بيني است .
کاري که مي توانيم بکنيم اين است که عشق و حمايت و حضور دائمي خود رانشان بدهيم . مهمترين پيام اين است که ما با آنها هستيم و ما آنها را دوست داريم و از آنها حمايت مي کنيم يک قسمت از اين حمايت تنظيم کردن يک برنامه روزانه است .
برنامه روزانه به کم کردن استرس کمک مي کند . تثبيت زمان معين براي خوابيدن ، بيدار شدن ، حمام کردن در هر سني مهم است . اين کار همچنين باعث مي شود که بچه ها ياد بگيرند تا در آينده براي خود برنامه ريزي کنند . در شروع مدرسه يک برنامه هفتگي را تعيين کنيد و درباره آن با هم صحبت کنيد .
ارتباطات باعث مي شود که بچه ها از اشتباهات خود درس بگيرند . بچه ها بايد بدانند که ما هميشه به آنها کمک مي کنيم تا مشکلاتشان را حل کنند و اين مسئله منجر به پيشگيري از بدرفتاري آنها مي شود وقتي بچه ها از شما هميشه انتظار تنبيه دارند کاري را که مي خواهند انجام بدهند به شما نمي گويند بايد بين ايجاد محدوديت ، آمادگي براي برقراري ارتباط و تنبيه تعادل وجود داشته باشد .
در سنين مختلف استرس متفاوت مي باشد ، در اينجا انواع استرس در کودکان دبستاني ، راهنمائي و دبيرستاني توضيح داده مي شود .
کودکان دبستاني نمي توانند بر اعمال خود کنترل داشته باشند . آنها در حال افزايش مهارتهاي اجتماعي مي باشند . آنها ياد مي گيرند که چطور دوست پيدا کنند ، رفتارهاي تهاجمي خود را کنترل کنند و اضطرار و هيجانات خود را کنترل کنند . اگر معلمين و اولياء با اين مسائل بعنوان اصول تکاملي طبيعي برخورد نکند اين مسائل به منابع استرس زا تبديل مي شوند .
بچه ها در سنين شروع دبستان آماده يادگيري هستند بهمين دليل سن شروع مدرسه در اين سن مي باشد . آنها بايد مشتاق و آماده يادگيري باشند بنابراين ايجاد اشتياق براي يادگيري کليد اصلي مي باشد لذت يادگيري بطور طبيعي در آنها وجود دارد . وقتي که آنها شروع به يادگيري خواندن و ساير مهارتها مي کنند کمک کردن به آنها براي افزايش اين اشتياق باعث پيشرفت بيشتر آنها مي شود .
علائم استرس دبستان شامل :
۱ - ترس و کابوسهاي شبانه : شکاياتي مانند دل درد و سردرد نشان مي دهد که اطفال تحت استرس هستند و والدين اين دردها را بيش از يک بيماري جسمي مي دانند .
اين مشکل چيزي نست که کودک آنرا از خود ساخته باشد .
کودکان بوسيله سردرد و دل درد مي خواهند از چيزي فرار کنند اما اين يک مشکل واقعي است و مي تواند راهي باشد براي اينکه آنها خود را با استرس ها تطابق بدهند .
۲ - منفي بافي و دروغگوئي :
راه مقابله با اين مسئله اين است که والدين بدون اينکه دروغ کودک را تأکيد کنند آنرا بزرگ نکنند و به او بگويند اگر اينطور بود خيلي خوب بود . به اين طريق والدين نه دروغ را قبول کرده اند و از طرفي احساسات او را نيز سرکوب نکرده اند و به اين وسيله اولياء و کودک مي توانند با هم صحبت کنند . شما مي دانيد که منشأ دروغ چيست کودک واقعاً دوست دارد که آرزوهايش عملي شود .
۳ - محروميت و خجالتي بودن افراطي:
شما اخلاق بچه خود را مي شناسيد ، همه بچه ها با يک سرعت بالغ نمي شوند . بعضي از بچه ها در پذيرش بعضي از چيزها کند هستند . اگر فرزند شما زود عصباني شده و پرخاشگري مي کند و زودتر از بقيه آشفته مي شوند به آنها کمک کنيد تا راهي براي تخليه هيجانات خود پيدا کند . اگر کودک شما نياز دارد بعد از مدرسه تحرک داشته باشد به او پيشنهاد کنيد ورزش کند و اگر فرزند شما نياز به آرامش دارد به او توصيه کنيد به موسيقي گوش کند .
در زمان گفتگوهاي دونفره از آنها سئوالات کلي نپرسيد بلکه با آنها بيشتر صحبت کرده و سئوالات
جزئي تر را بپرسيد .
دوره راهنمائي
اين کودکان در حال عبور از طفوليت به بزرگسالي هستند . در هر حال دوران سختي را سپري مي کنند .
*
با وجود تغييرات زياد کودکان دوره راهنمايي ممکن است احساس ناتواني در برابر وضعيت هاي مختلف داشته باشند . در حاليکه قبلاً براحتي با مشکلات روبرو مي شدند .
*
ورود به دوره راهنمائي باعث تغيير محيطي ناگهاني مي شود که مي تواند کاملاً ناراحت کننده باشد . کودکان ما زماني که به خانه برمي گردند کاملاً تحت استرس هستند و لازم است با آنها صحبت کنيم اين زماني است که ما بايد به حرفهاي آنها گوش کنيم و بگوئيم بله . اين مسئله واقعاً مشکل و برخورد با آن سخت است . آنان بايد بفهمند که شما مشکل آنان را حس مي کنيد و در خانه احساس امنيت و راحتي کنند .
*
اين نکات ساده بنظر مي رسند ولي مهم اين است که مرزها را رعايت کنيم کليد اصلي صبر است .
*
وادار کردن نوجوانها به صحبت خيلي سخت است و آنها به راحتي حرف نمي زنند . آنها مايل هستند فقط با دوستانشان صحبت کنند . پيدا کردن زماني براي صحبت با نوجوانان شايد نيازمند اين باشد که با آنان به فروشگاه برويد يا هنگام خواب کنار آنان دراز بکشيد . زمانهائي را پيدا کنيد که آنها حاضر به گفتگو باشند . فکر کنيد که چگونه بايد سر صحبت را باز کنيد .
*
اين يک توهم است که نوجوانان نمي توانند روابط خوبي با والدينشان داشته باشند . براي نوجوانان حياتي است که بتوانند با افراد بزرگسال صحبت کنند . چيزي که آنها دوست دارند در مورد آن با شما صحبت کنند شما را شگفت زده خواهد کرد . ممکن است موضوع صحبت مسائل خانوادگي ، مسائل جنسي يا صلح جهاني باشد . مسئله اي که بر ذهن آنها سنگيني مي کند بسيار سنگين تر از چيزي است که ما فکر مي کنيم و آنها مي خواهند در مورد آن بحث کنند .
*
نوجوانها فکر مي کنند نمي توانند روابط خوبي را با همسالان خود حفظ کنند همچنين آنها نمي خواهند شکست بخورند .
*
با آنها به شکل مهربانانه و حمايتي رفتار کنيد . اين اطمينان را به آنها بدهيد که مي توانند مشکلات خود را در خانه حل کنند . راه حل سريع و راحتي وجود ندارد. و نياز به تأمل و تفکر دارد . انجام وظايف توسط والدين به نسبت زمان دبستان وقت بيشتري مي گيرد .
*
آنها به ما نياز دارند با مرزهاي مشخص بين ما و آنها .
*
آنها نياز دارند که زندگي والدينشان با ثبات باشد و همانطور که ماجراهاي مختلفي در زندگي آنان رخ مي دهد زندگي والدين هميشه باثبات در جاي خود قرار دارد .
دبيرستان :
*
يک مسئله مهم براي بسياري از دانش آموزان دبيرستاني اجبار والدين براي فرستادن آنها به دبيرستاني است که فکر مي کنند بهترين است .
*
دانش آموزان دبيرستاني کاملاً آگاه هستند که براي ورود به دانشگاه بايد تلاش زيادي بکنند . همانند کودکان اين استرس مي تواند باعث نمرات پائين و رفتارهاي معکوس شود .
*
پاسخ به استرس مي تواند خود را به شکل ايجاد اختلالات در خوردن و مشکلات اجتماعي نشان دهد . اين علائم را بشناسيد و براي مقابله با آن آماده باشيد .
*
مراقب تغيير در وضعيت نمره ها ، ميزان توجه ، کند عمل کردن ،فقدان پاسخ دهي در کلاس يا منزل باشيد .
*
تغييرات ممکن است به شکل انزوا يا يک فعاليت برعکس مثل موزيک عجيب و غريب خود را نشان دهد . مراقب استفاد زياده ازحد از اينترنت باشيد بخصوص زمانيکه وقت زيادي را در اتاق هاي گفتگوي اينترنت مي گذرانند .
*
بهرحال دوري از ارتباط طبيعي با ساير مردم مي تواند علامتي از يک مشکل باشد .
راه حل ؟
*
اگر چه ممکن است بسيار ساده و پيش پا افتاده بنظر برسد ولي زمان کافي را با کودکان خود نميگذرانيم .
*
همچنانکه سن نوجوانان بالاتر مي رود والدين بجاي اينکه کارگردان باشند بيشتر نقش مربي را پيدا مي کنند .
*
اصل و مباني ارتباط با ساير افراد و حضور در مکانهاي مختلف بايد وجود داشته باشد .
*
والدين بايد تا حدي از کنترل فرزند خود دست بکشند ! البته زير نظر داشتن فرزند در اين زمان از هميشه مهمتر است .
*
وقتي فرزندان ما کوچکتر هستند ما اميداواريم که به آنها ياد داده باشيم که چگونه لباس هاي خود را بپوشند و وقتي بزرگتر مي شوند اميدواريم که آنها را به حدي رشد داده باشيم که تصميم صحيح بگيرند .
*
نوجوانان در معرض خطر هستند و وظيفه ما اين است که ببينيم کجا هستند و با چه کساني معاشرت مي کنند . بايد مراقب زمان ورود و خروج آنها از منزل باشيد . رفتار با آنان بايد همانند رفتار يا بزرگسالان باشد يعني شما به آنها بگوئيد که کجا بوديد و آنها نيز همين را به شما بگويند .
برچسبها:
نه مددكار ـ نه روانشناس
روان پريشان در مدارس شناسايي نمي شوند
* دكتر فرخنده مفيدي: درمدارس خارج از كشور افرادي به عنوان مددكاران اجتماعي غير از موضوعات تربيتي به امور قضايي و دادگاه هم مي پردازند.
* دكترامير محمود: درمدارس فرانسه و سوئد پرسشنامه هايي براي نظارت دايم بر عملكرد دانش آموزان در دست معلمان است كه ۴۰درصد آن را مسائل روانشناختي تشكيل مي دهد.
* اگر مدارس تحركي از خود نشان دهند خواهند توانست منشأ تغييرات عمده يي در نگرشهاي عمومي جامعه نسبت به مسائل رواني باشند.
هنگامي كه ناظم دبيرستان دخترانه او را به خاطر شيطنتهاي مكررش به دفتر برد اخراج نكردنش از مدرسه را به كاري غيرشرافتمندانه منوط كرد. به اين ترتيب كه مي بايست هر خبري را در مورد همكلاسيهايش در اختيار ناظم قرار مي داد و اصطلاحاً جاسوسي دوستانش را مي كرد. او اين موضوع را تنها در حلقه دوستان صميميش مطرح كرد. «بقيه بچه ها اگر مي فهميدند تكه تكه ام مي كردند. »
كودك هفت ساله وقتي دچار لكنت زبان شد كه معلم كلاس اول بارها براي وادار كردن بچه ها به درس خواندن يا ساكت بودن سر كلاس آنها را تهديد كرد در زيرزمين مدرسه كه پر از سوسك و موش و شايد حيوانات وحشي ديگر است زندانيشان مي كند. يك روز معلم سه نفر از بچه هاي گريان را سر كلاس آورد كه قسمهاي بزرگ مي خوردند كه در زيرزمين تاريك و سياه، حيوانات وحشي ديده اند!
در مدارسي كه روانشناسان مجرب به كارگماشته شده اند و اوليا و معلمان مدرسه اعتبار آنها را به رسميت شناخته اند برخي از ناهنجاريها تحت كنترل قرارگرفته است. يك روانشناس تربيتي كه مدتها در دبيرستاني به كار مشاوره پرداخته به عنوان نمونه يي از موفقيتهايش به خود مي بالد كه توانسته از شاگردي شرور دانش آموزي درس خوان ومؤدب بسازد. «بعداز روانكاوي متوجه شدم پسر كوچك اندامي كه مدرسه را به هم مي ريزد آرزو دارد مانند برادرش به كار آهنگري بپردازد تا پول زياد به دست آورد. با اطلاع خانواده اش ترتيب اخراج صوريش رااز مدرسه داديم تا در آهنگري برادرش به كار بپردازد و مخصوصاً به برادرش توصيه كردم تا حد امكان بر او سخت بگيرد. چندروز بعد خودش راه مرا گرفت و درخواست كرد به مدرسه برگردد. »
اما همه مدارس از چنين امكاناتي برخوردار نيستند. در بعضي از مدارس اصولاً مشاور مجربي وجود ندارد. در بسياري از دبيرستانها مشاوران تنها به ارايه مشورت در امور درسي مي پردازند و در برخي اعتبار مشاوران به رسميت شناخته نمي شود. روي هم رفته قدرت اجرايي روانشناسان و مشاوران مدراس ايران به هيچوجه همپايه همكارانشان دركشورهاي ديگر نيست. اين در حالي است كه شيوه رفتار بسياري از معلمان نيز همچنان از روشهاي روانشناسي روز دنيا جدا است و تاكنون هم كار زيادي براي آموزش معلمان صورت نگرفته است. وجود انواع مشكلات روحي و رواني در مدارس نشانگر آن است كه در مدارس كشور ماجاي نظريه هاي روانشناسي خالي است. اين در حالي است كه در كشورهاي پيشرفته اصول روانشناسي و تربيتي به شكلي جدي در مدارس به مورد اجرا گذاشته مي شود.
دكترفرخنده مفيدي مدير گروه روانشناسي دانشگاه علامه طباطبايي تأكيد مي كند: «مدرسه جايگاه توأم آموزش و تربيت است. قسمتي از شخصيت بچه ها در مدرسه شكل مي گيرد. در مدرسه مي توان به بچه ها گفت چگونه رفتار كنند و يك گروه از دشواريهاي رواني دانش آموزان را نيز مي توان در مدرسه حل كرد. مدارس مشروط به ارتباط با خانواده ها مي توانند عواقب ناشي از مشكلات خانوادگي را رفع و رجوع كنند ونيز مي شود در مدراس براي والدين كارگاه آموزشي برپا كرد و به مورديابي رواني دست زد. »
وي مي افزايد: «در مدارس خارج از كشور حتي افرادي به عنوان مددكاران اجتماعي غير از موضوعات تربيتي به امور قضايي و دادگاه هم مي پردازند. در اين دادگاههاي ويژه با پيگيري مددكار به نفع دانش آموزي كه كتك مي خورد يا مورد سوءاستفاده جنسي وجسمي قرار مي گيرد احكامي صادر مي شود. مثلاً به عدم صلاحيت والدين و مدرسه محل تحصيل حكم داده مي شود و يا پدريابي ومادريابي در دستور كار قرار مي گيرد. موضوع اين است كه بدي سازماندهي فضاي مدرسه و مشكلات ناشي از رفتار معلم دشواريهاي دوره ديگر زندگي انسان را پايه گذاري مي كند و به هيچ وجه قابل توجيه نيست كه كودك و نوجوان در مدرسه هم با بي عدالتي و بي انصافي مواجه شوند. »
اما شواهد موجود نشان مي دهد كادر مدارس به آموزشهايي درباره نحوه رفتار با دانش آموزان نيازمندند. يك پسربچه كلاس چهارم دبستان از درس خواندن متنفر شده چون بارها در محيط شلوغ يك دبستان پسرانه بدون آنكه دليلش را بداند از طرف ناظم كتك خورده يا گوشش محكم كشيده شده. برخي از معلمان هم هنوز نحوه رفتار با دانش آموزان را بخوبي نمي دانند. دكتر احمد به پژوه استاديار دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي دانشگاه تهران مي گويد: «تحقير و سرزنش و تمسخر در مدراس سلامت رواني دانش آموزان را به خطر مي اندازد. در حالي كه متأسفانه در مدارس ما برخي از معلمان كه شيوه هاي برقراري رابطه انساني با دانش آموزان را نمي دانند، به نيازهاي رواني آنها توجه نمي كنند و به شيوه هاي گوناگون بچه ها را طرد مي كنند و در نتيجه سلامت و امنيت رواني بچه ها را مختل و آنها را از درس و مدرسه زده مي كنند.
در شرايط اختلال سلامت رواني و احساس ناامني، دانش آموز براي غلبه بر اين حالتها به رفتارهايي از قبيل دلقك بازي، دزدي، دروغگويي، ايذاي كودكان ديگر، تخريب، پرخاشگري، ناخن جويدن و نظاير آن روي مي آورد. تمام اين رفتارها معلول علتهايي است كه بايد آنها را در خانواده، مدرسه، جامعه و بي توجهي به نيازهاي رواني بچه ها جست. در اين شرايط گزينش و ارايه آموزشهاي لازم به معلمان بويژه درباره اصول برقراري رابطه انساني با دانش آموزان ضرورت دارد. »
در حال حاضر بيش از ۱۲هزارنفر تحت عنوان مشاور در مدارس به كار اشتغال دارند و نزديك به سه هزارنفر نيروي تخصصي نيز به عنوان روان شناس، مشاور، مددكار، گفتار درمان، روانپزشك و ... در هسته هاي مشاوره مناطق و شهرستانها و مراكز مشاوره و خدمات روان شناختي استانها به ارايه خدمات سطوح مختلف تخصصي مي پردازند.
اين موضوع را حمزه يي معاون مشاوره و بهداشت رواني اداره كل مشاوره و بهداشت مدارس مي گويد و در عين اينكه تصريح مي كند مدارس مي توانند نقش زيربنايي در حفظ و ارتقاي سلامت و بهداشت روان دانش آموزان ايفا كنند اذعان مي كند: «يكي از ضروريات تحقق اين امر توسعه و ترويج خدمات راهنمايي و مشاوره دركليه دوره هاي تحصيلي است كه تاكنون به دليل محدوديتهاي سازماني و اداري ازجمله شاخصهاي مصوب نيروي انساني براي آموزش و پرورش، امكان توسعه و جذب نيروي انساني متخصص مشاور در دوره راهنمايي تحصيلي نبوده هر چند كه اين كار از برنامه هاي در دست اقدام آموزش و پرورش است. »
وي اضافه مي كند: «در شرايط احراز شغل مشاور در آموزش و پرورش، شرط دارا بودن حداقل مدرك تحصيلي ليسانس در رشته هاي مشاوره، روان شناسي و برخي گرايشهاي علوم تربيتي منظور شده. در برنامه هاي كارآموزي و بازآموزي ضمن خدمت فرهنگيان هم غالباً محتواهايي در زمينه مسائل تربيتي و رواني دانش آموزان واصول بهداشت رواني پيش بيني و به مورد اجرا گذاشته شده. »
با اين وجود كارشناسان همچنان آموزش معلمان و نحوه نظارت رواني بر دانش آموزان را كافي ارزيابي نمي كنند. اين در حالي است كه آموزش معلمان زمينه نظارت كامل بر روان دانش آموزان را ايجاد مي كند. نظارتي كه هم اينك شانه به شانه آموزش در اولويت كار مدارس در كشورهاي پيشرفته قرار دارد.
دكتر امير محمود روانشناس كه نظام آموزشي كشورهاي فرانسه و سوئد را از نزديك مشاهده كرده نظارت بر روان دانش آموزان در مدارس ايراني را در مقايسه با اين كشورها بشدت ناكافي ارزيابي مي كند: «در صورتي كه روانشناس در مدرسه حضور داشته باشد كارهايي انجام مي دهد ولي بطور معمول بچه ها مورد سؤال قرار نمي گيرند. در حالي كه بايد بروشورهايي در اختيار معلمان باشد تا براساس آنها بچه ها را از نظر رواني تحت نظارت دايم قرار دهند. در مدارس فرانسه و سوئد پرسشنامه هايي براي نظارت دايم بر عملكرد دانش آموزان در دست معلمان است كه ۴۰درصد آن را مسائل روانشناختي تشكيل مي دهد. »
اگر مدارس تحركي از خود نشان دهند خواهند توانست منشأ تغييرات بعدي در نگرشهاي عمومي جامعه نسبت به مسائل رواني باشند. دكترامير محمود درباره اهميت موضوعات رواني در كشورهاي پيشرفته مي گويد: «در اين كشورها حتي در تصادفات رانندگي ميزان آلام روحي افراد مورد بررسي و درمان قرار مي گيرد. »
پس آيا همين توجه به روان انسانها را نمي توان دليل اساسي براي توسعه همه جانبه غرب دانست؟
گزارش: حميده احمديان راد
برچسبها:
انسان موجودي اجتماعي است و به برقراري ارتباط با ديگران نيازمند است. بسياري از نيازهاي عاليه انسان و شكوفا شدن استعدادها و خلاقيتهايش تنها از طريق تعامل بين فردي و ارتباطات اجتماعي ميتواند ارضا شود و به فعليت درآيد. در هر جامعهاي درصد قابلتوجهي از كودكان و نوجوانان و بزرگسالان بدون آنكه تمايلي داشته باشند، خواسته يا ناخواسته خودشان را در حصاري از كمرويي محبوس و زنداني ميكنند و شخصيت واقعي و قابليتهاي ارزشمند ايشان در پس تودهاي از ابرهاي تيره كمرويي ناشناخته ميماند بنابراين لازم است اين معضل را بررسي کرده و گامي در جهت رفع آن از افرادي كه دچار كمرويي شدهاند برداريم.
روند تحولات اجتماعي گوياي اين حقيقت است كه مساله كمرويي، اغلب با گذشت زمان، فشردگي و پيچيدگي روابط بين فردي و تشديد فشارهاي اجتماعي، رقابتها، گوشهگيريها، تكرويها، عزلتگزينيها و تنهاييها گستردهتر و شديدتر ميشود و درصد بيشتري از جوانان و بزرگسالان را فراميگيرد، مگر اينكه بتوانيم با تشخيص سريع و استفاده از روشهاي تربيتي و درماني مناسب و موثر از گسترش كمرويي و تشديد آن پيشگيري کنيم.
بايد توجه داشت كه كمرويي ميتواند به تدريج به صورت نوعي بيماري رواني(روان نژندي) درآيد، بنابراين كمرويي بايد هرچه زودترشناسايي، پيشگيري و درمان شود. جامعه اسلامي ما بيش از هر زمان ديگر نيازمند انسانهايي پويا و كوشا، هوشمند و خلاق و متعهد و مسووليتپذير و متخلق به فضيلتها و شجاعتهاي اخلاقي است، بنابراين پديده كمرويي به عنوان يكي از اساسيترين آفات رشد متعادل نبايد در خانوادهها و جامعه اسلامي فراگير شود و بايد از آن پيشگيري به عمل آورد.
کمرويي چيست؟
كمرويي توجهي غير عادي و مضطربانه به خويشتن در موقعيتي اجتماعي است كه در نتيجه آن فرد دچار نوعي تنش رواني-عضلاني شده، شرايط عاطفي و شناختياش متأثر ميشود و زمينه بروز رفتارهاي خام و ناسنجيده و واكنشهاي نامناسب در وي فراهم ميشود. به ديگر سخن، پديده كمرويي به مشكلي رواني- اجتماعي و آزار دهنده شخصي مربوط ميشود كه همواره به صورت يك ناتواني يا معلوليت اجتماعي ظاهر ميگردد. به كلام ساده، كمرويي يعني «خودتوجهي» فوقالعاده و ترس از مواجهه با ديگران زيرا كمرويي نوعي ترس يا اضطراب اجتماعي است كه در آن فرد از مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعي گريز دارد. فرد كمرو از روبهرو شدن با افراد جديد نگران ميباشد و اين كار برايش دشوار است. كمرويي وارد شدن به اماكن جديد و كسب و كار و تجارت تازه را براي فرد سخت ميکند. کمرويي مخفي شدن از انظار و احساس عجز در عين توانمندي را سبب ميشود. كمرويي افراد هميشه در برابر انسانها ظاهر ميشود، نه در برابر حيوانات و اشيا و موقعيتهاي طبيعي و جغرافيايي. بسياري از محققان و متخصصان، ريشه اصلي كمرويي را در ترس يا اضطراب اجتماعي ميدانند.
اضطراب اجتماعي
اضطراب اجتماعي نتيجهاي است از احتمال يا وقوع نوعي ارزيابي شخصي در موقعيتهاي گوناگون اجتماعي. به ديگر سخن، فردي كه دچار اضطراب اجتماعي است، هيچ گونه تمايلي به آغاز ارتباط با ديگران ندارد و با احساس از ترس و پايداري غير معقول، از هر موقعيتي كه ممكن است در معرض داوري ديگران قرار گيرد، اجتناب ميورزد. برداشت يا تصور شخصي از موقعيتهاي اجتماعي كه احتمال دارد شخصيت او مورد سنجش و ارزشيابي قرار گيرد، ميتواند واقعي يا خيالي باشد. در واقع شخصي كه به شدت دچار اضطراب اجتماعي است، تصور ميكند كه در هر موقعيت يا شرايط اجتماعي، فرد يا افرادي به محض مواجه شدن با او رفتار و شخصيتاش را مورد نقادي و ارزيابي قرار خواهند داد و يا ممكن است طوري رفتار كند كه مورد تحقير ديگران واقع شود و در فشار و مخمصه قرار گيرد.
علايم کمرويي
كمرويي در نزد كودكان و نوجوانان به مراتب بيشتر از بزرگسالان است. علايم فيزيولوژيكي كه افراد كمرو با آن مواجه ميشوند، علايمي چون تشديد ضربان قلب، سرخ شدن چهره، حالتهاي اضطرابي، اختلال در ريتم تنفس، تنش عضلاني، تغيير در تن صدا و اختلال در كنشهاي بعضي از غدد درونريز و برونريز است. در ميان كودكان به علايمي چون گريه كردن، روبرگرداندن از غريبهها، مخفي كردن خود از انظار، خجالت كشيدن و به لكنت افتادن، فرار كردن از جمع غريبهها، گوش خود را كشيدن، با لباس خود ور رفتن، سر را خم كردن و زير چشمي به غريبهها نگاه كردن و... است.
علل کمرويي
در بررسي علل كمرويي بايد به شرايط و عوامل خانوادگي، ويژگيهاي شخصي و شخصيتي، نظام باورها و رفتارهاي فردي و موقعيتهاي رواني و اجتماعي اشاره كرد. كمالجويي و آرمانگرايي فوق العاده والدين و انتظارات نامعقول آنان از فرزندان در شرايط گوناگون و وادار كردن آنها به رفتارهاي كليشهاي و تصنعي، سختگيري بيش از حد بر كودكان و داشتن توقعات زياد، رفتار خصمانه و عصبي با ايشان، تهديدها و تنبيهها و تحقيرها و يا حمايتهاي افراطي از فرزندان از اصليترين زمينههاي رشد معيوب اجتماعي كودك و برزو كمرويي بهشمار ميآيند. كمرويي در ميان فرزندان اول و تك فرزندان خانواده بيش از ساير فرزندان خانواده ديده ميشود. مدرسه به عنوان اولين جايگاه رسمي تجربه اجتماعي كودكان نقش تعيينكنندهاي در تقويت كمرويي يا پرورش مهارتهاي اجتماعي آنان ايفا كند.
برچسب زدنها و القاي ويژگيهاي خاص به كودكان (مانند گفتن اينکه فلان كس، دانشآموزي بسيار آرام، ساكت و مؤدب است) كودك را به سكوتهاي اجباري و رفتارهاي به اصطلاح مودبانه مصنوعي وادار ميكند كه به تدريج او رابه يك موجود كاملا كمرو با شخصيتي انفعالي تبديل ميكند. اعمال فشارهاي رواني و اجراي مقررات خشك و غيرقابل انعطاف، كنترل شديد، تهديدها و تنبيهها و... زمينههاي اضطراب و كمرويي را در كودكان ايجاد و تقويت ميكند. علاوه بر خانه و مدرسه، محروميتها و آسيبهاي اجتماعي،ناسازگاريهاي شغلي، سلطهها و فشارهاي گروهي، مقايسهها و برتريطلبيهاي قومي و نژادي، كنترل شديد اجتماعي و... زمينهساز فزوني شديد اضطراب و تشديد كمرويي و رفتارهاي گوشهگيرانه است.
روشهاي درمان كمرويي
كمرويي پديدهاي پيچيده و مركب ذهني-رواني و رواني اجتماعي است كه به دلايل عديده در طول دوران رشد به تدريج پديدار ميشود. پس كمرويي با دارو درمان نميشود. كمرويي در اساس رفتاري است اكتسابي و براي درمان و برطرف كردن آن بايد يادزدايي صورت گيرد و رفتار تازه و مطلوب اجتماعي جايگزين آن شود. مؤثرترين روشها براي درمان كمرويي عبارتاند از:
1 تقويت خودپنداري مثبت و خودباوري دوباره.
2 خانواده و والدين در رفع كمرويي از فرزندان با استفاده از روشهاي مناسب رفتار برخورد نمايند.
3 هنر درماني (مثل نمايش عروسكي، تئاتر و... كه كودك يا نوجوان كمرو نقش اصلي را عهدهدار باشد.)
4 فعاليتهاي اجتماعي و بازيهاي گروهي (مانند كاردستي مشترك، تهيه روزنامه ديواري مشترك، قصهگويي، شركت در گروه سرود، ورزشها و بازي چند نفره و...
درمان كمرويي
1 با دقت نقاط ضعف و قوت خود را شناسايي كنيد.
2 برنامه و تصميمهاي خود را بر اساس نقاط قوت خود شروع كنيد.
3 با مرور بر زندگي گذشته خود، ذهن را از خاطرات ناخوشايند در روابط شخصي و ارتباطات اجتماعي پاك و تلاش كنيد تجارب موفق خود را در ارتباط با ديگران در كوچه و خيابان و محل كار به خاطر بسپاريد.
4 احساسات آزاردهنده مانند خجالت و شرمندگي، عجز، حقارت، بيكفايتي، اجتماع گريزي، احساس تعارض و ستيز و خصومت و... آفات رشد مطلوب عاطفي هستند.
5 بر سلامت كامل شخصيت خود اطمينان كنيد و بدانيد كه از نظر ذهني، اجتماعي، اقتصادي دچار نقيصه شخصي نيستيد.
6 براي رفع يك مشكل يا حالت ناخوشايند راههاي متعددي وجود دارد. هرگز در اين امر كه ميتوانيد بر كمرويي خود غلبه كنيد، ترديدي نداشته باشيد.
7 هرگز خود را مورد سرزنش و شماتت قرار ندهيد، چرا كه اين حالت مزاحم رفع اضطراب و تقويت اعتماد به نفس و غلبه بر حالت كمرويي خواهد بود.
8 اجازه ندهيد ديگران از کمرويي شما سوءاستفاده کنند.
9 بدانيد كه بعضي شكستها خود بركت و موجب كسب تجربه هستند.
10 سعي كنيد در برقراري ارتباط با ديگران ابتكار عمل را به دست بگيريد.(مثل هديه دادن، تعارف ميوه به ديگران و...)
11 زياد در قيد تعارفات و تكلف نباشيد.
12 بدانيد كه خداوند ارزش وجودي شما را با همه انسانها برابر قرار داده، پس به خود آييد و بينديشيد و برخيزيد.
13 ترسهاي خرافي و موهومي را به كنار بگذاريد و بيدرنگ به مطالعه و تحقيق درباب رويدادي كه ذهن و فكر شما را مشغول داشته، بپردازيد و راه حلي بيابيد.
14 علل و انگيزههاي هراسهاي خود را تجزيه و تحليل كنيد و در مقابل پيشداوريهاي جاهلانه و حرف مردم عقبنشيني نكنيد.
15 در هر حال، تسلط بر خود را از دست ندهيد تا بتوانيد اعتماد به نفس خود را به دست آوريد.
16 در تمام موارد از مطالعه و تحقيق، چه در زمينه شغلي و چه در زمينه زيستي و محيط زندگي غافل نمانيد، چرا كه با كسب معلومات بيشتر، قدرت رويارويي بهتري با مشكلات پيدا خواهد كرد.
17 به اين نكته توجه كنيد كه هركس شخصيت خاص خويشتن را دارد كه در عين حال ابتدا خود براي آن احترام قايل شود تا ديگران نيز خود را مكلف به انجام اين وظيفه بدانند.
اگر اين نكات را به دقت مراعات كنيد، خواهيد توانست با بهرهگيري از اعتماد به ذات خود جرات و شهامت زيادتري پيدا كرده و مشكلاتي را كه پيش از اين لاينحل ميدانستيد، كوچك خواهيد شمرد و با خونسردي كامل به مواجهه با آن خواهيد رفت.
برچسبها:
مدرسه، اغلب نخستين مکاني است که مجبوريم با ديگران زندگي کنيم. مدرسه، جدا و متفاوت از جامعه نيست. وقتي در جامعه خشونت هست، در مدرسه هم هست، ولي مدرسه محلي است که براي زندگي آينده آماده ميشويم و آموزش «انسان اجتماعي شدن» را از طريق احترام به ديگران و پذيرفتن آنان ميآموزيم. اگر مدرسه نتواند چنين آموزشهايي بدهد در برابر نسل آينده وظيفه خود را انجام نداده است. همانطور که ميدانيد خشونت يکي از مهمترين آسيبهايي است که سلامت روان فرد و در نهايت جامعهاي را به خطر مياندازد. به همين دليل است که آموزش خشونت در مدرسه در مقايسه با اماکن ديگر از حساسيتهاي ويژهاي برخوردار است زيرا اگر به خشونت در مدرسه فرصت و امکان بدهيم موجب شدهايم جامعه فردا، خشنتر از امروز شود اما خشونت در مدرسه به چه شکلهايي ديده ميشود؟ اين خشونتها در کلاس، در بين همشاگرديها، بين معلم و دانشآموز و خشونت در حياط و محيط مدرسه بين دانشآموزان مشاهده ميشود...
همچنين خشونت در راه مدرسه، چه در بين دانشآموزان و چه بين دانشآموزان و جواناني که از جاهاي ديگر ميآيند بروز مينمايد. رفتار خشونتآميز ميتواند شامل زورگويي، باجگيري، دزدي، تخريب اموال و آسيب رساندن به محل، وسايل و تجهيزات مدرسه باشد. اين خشونتها علل متفاوتي دارند که شکست تحصيلي يکي از مهمترين دلايل خشونتورزي است. دانشآموزي که در مدرسه موفق نباشد، احساس بد و ناخوشايندي دارد و به نسبت شکستها، گرايش به خشونت پيدا خواهد کرد. دشواريهاي اجتماعي، نابسامانيهاي اجتماعي، اقتصادي و خانوادگي از ديگر علل زمينهساز بروز خشونت در مدرسه است. فقر، بيکاري، بيسوادي پدر و مادر، طلاق و اعتياد مواردي از نابسامانيهاي اجتماعي به شمار ميروند که بيشتر از همه، مدارس مناطق محروم و شهرکهاي دور از مرکز را گرفتار ميسازد. بنابراين مبارزه با خشونت و حفظ تعادل رواني دانشآموزان به همه مسوولان، مديران، کارکنان و معلمان مدرسه به همه پدران و مادران و به همه دانشآموزان مربوط ميشود و نياز به آگاهي و تعهد همه دارد.
برچسبها:
رفتار کودکان با یادگیری آنها ارتباط دارد
بررسی ها نشان می دهد کودکانی که قادر به کنترل رفتار خود هستند در مدرسه نیز بازده تحصیلی بیشتری دارند.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، محققان دانشگاه پنسیلوانیا اعلام کرده اند که کودکانی که بهتر و بیشتر می توانند رفتارهای خود را کنترل کنند، دارای تمرکز بهتر و پیشرفت تحصیلی بیشتری هستند.
بنابر همین گزارش بسیاری از والدین تصور می کنند صرفاًهوش افراد – به خصوص کودکان – نشانگر پیشرفت تحصیلی آنهاست، در صورتیکه تحقیقات دانشمندان نقش رفتار را در این میان حائز اهمیت می داند.
محققان در بررسی های خود تعدادی از کودکان ۳ تا ۵ سال را مورد ارزیابی قرار دادند و مشخص شد آنهایی که بهتر می توانند رفتارهایشان را کنترل نمایند، توانایی تمرکز بیشتری دارند و در پیش دبستانی در حساب و خواندن موفق ترند.
وضعیت رفتاری کودک نشانگر چگونگی فکر کردن اوست و بدیهی است افرادی که بهتر فکر می کنند موفق تر نیز هستند.
کارشناسان توصیه می کنند والدین به منظور تقویت فکری و مغزی کودکان بهتر است از قبل از مدرسه رفتن، آنها را به کارها و بازیهای فکری سرگرم کنند و در روابط اجتماعی نیز به آنها نقشی بدهند تا کودکان بتوانند رفتارهای خود را کنترل نمایند.
برچسبها:
همیشه یک دانشآموز، چه باهوش باشد چه نباشد، چه خودساخته باشد یا نباشد، در طول مدت تحصیل مخصوصا روزهای خاصی مانند روزهای شروع کلاسها و یا روزهای امتحان، نشانههای وجود استرس را بروز خواهد داد. فراموش نکنید دانشآموزان سالهای آخر دبیرستان هم هنوز یک دانشآموز هستند با بسیاری از نیازهای جدید. فشار عصبی، اصولا خطرناک نیست، اما وقتی از حد بگذرد، خطرآفرین میشود.
معمولترین رفتار هر دانشآموز در مدرسه نشاندادن علایم استرس است.
همیشه یک دانشآموز، چه باهوش باشد چه نباشد، چه خودساخته باشد یا نباشد، در طول مدت تحصیل مخصوصا روزهای خاصی مانند روزهای شروع کلاسها و یا روزهای امتحان، نشانههای وجود استرس را بروز خواهد داد. فراموش نکنید دانشآموزان سالهای آخر دبیرستان هم هنوز یک دانشآموز هستند با بسیاری از نیازهای جدید. فشار عصبی، اصولا خطرناک نیست، اما وقتی از حد بگذرد، خطرآفرین میشود. شما میتوانید فشار عصبی غیرقابل کنترل را تشخیص دهید و از راههای رفع آن مطلع شوید.
۱) مرحله اول: شناخت
فشار عصبی، نقطه شروع ابتلا به افسردگی است که میتواند بر سلامت جسم و روح تاثیر بگذارد. از این رو شناخت عوامل استرسزا و آنچه را که برای کاهش این عوامل میتوانید انجام دهید، دارای اهمیت است. هرگونه واقعهای، نظیر مرگ عزیزی، طلاق، جدایی، بیرون رفتن فرزند از خانه درست مانند داشتن بیماریهای طولانیمدت یا نقص عضو موجب استرس میشود، حتی وقایعی نظیر ازدواج، خانه عوض کردن، شغل جدید و رفتن به تعطیلات و یا شرکت در آزمون هم استرس زیادی ایجاد میکنند. نگرانی درباره سررسیدها، موفق نبودن در رقابت در انجام یک کار خاص نیز ممکن است موجب بروز علائم استرس، مثل کمطاقتی، تنش، احساس خستگی و اشکال در خوابیدن شوند. برخی از نشانههای استرس عبارتند از بیحوصلگی شدید، حساسیت شدید نسبت به انتقاد، بروز اختلال در خواب، علایم تنش نظیر جویدن ناخن، افزایش مصرف مواد محرک مانند غذاهای خاص و یا شاید سیگار و الکل، سوءهاضمه، نداشتن تمرکز در کارها و درس.
اقدام در کاستن استرسهای زیانبار قبل از آنکه بر سلامت فرد تاثیر بگذارند، بسیار مهم است. هرگاه شاهد بروز علائم استرس در فرزندان بودید، خیلی زود برای برطرف کردن اضطراب او و نشان دادن همدردیتان با او اقدام کنید. مثلا به او بگویید اگر احساس میکنی کارهایت زیاد است و داری کلافه میشوی، دست از کار بردار، چند نفس آرام بکش تا آرامش خودت را دوباره پیدا کنی. بعد هم یک روز از کارهای روزانه و امور خانه و هر آنچه به اعصاب شما فشار وارد میکند، دست بکشید و به همراه فرزندتان از آنها جدا شوید. این روز را فقط به انجام کارهایی اختصاص دهید که موجب آرامش و خوشحالی شما میشود و احساس خوبی را به شما میدهد. این کار میتواند موجب کاهش خطری شود که سلامت شما و فرزندتان را تهدید میکند. فراموش نکنید که همراهی با او نقش بسزایی در کمکردن فشارهای عصبیاش خواهد داشت و الگوهای رفتاری شما باعث خواهد شد او در مقابله با فشارها منعطفتر عمل کند.
۲) مرحله دوم: رفع فشار عصبی
معانی و تعابیر زیادی برای فشار عصبی بیان شده است، اما بهترین آنها همان پیامی است که به شما میگوید باید مواظب خود باشید و تا حد ممکن عوامل مشکوک را از زندگی خود دور کنید.
برخی از راههای غلبه بر استرس به قرار زیر است که با توجه به شرایط دانشآموزان میبایست به ایشان بیان کنید:
▪ در یک زمان فقط یک کار را انجام بده تا فشارهای وارد بر خود را کاهش بدهی.
▪ پیشنهادهای دیگران در کمک به خود را بپذیر.
▪ تواناییهای خود را بشناس و بیش از حد، از خود انتظار نداشته باش.
▪ گاهی با یک نفر صحبت کن.
▪ کارهایی را انجام بده که برای تو لذتبخش و شادیآفرینند.
▪ خشم خود را خالی کن، مثلا جایی برو فریاد بزن، جیغ بکش یا گریه کن.
▪ از موقعیتهای پراسترس دوری کن.
▪ سعی کن اوقات خود را با کسانی بگذرانی که مصاحبت با آنها برایت لذتبخش باشد و نه با کسانی که خرده گیرند.
▪ آرام نفس بکش، به طوری که قسمت پایینی ششهای خود را به تحرک واداری.
▪ تکنیکهای آرامشبخش را یاد و به کار بگیر.
▪ خشمگین شدن فقط یکی از واکنشهایی است که در مواجهه با فشارهای عصبی میتوانی نشان دهی، نحوه غلبه بر خشم خود را بیاموز و به دنبال دیگر واکنشها باش.
● فشار عصبی در محیط
استرسی که در محیطهای مختلف مانند خانواده، محل و یا مدرسه به فرزند شما دست میدهد، دومین و بزرگترین مشکلی است که سلامت آنها را تهدید میکند. از آنجا که هنوز هم بر چنین مسائلی برچسب مشکلات روحی- روانی میزنند، اغلب دانشآموزان و حتی بزرگسالان از درخواست کمک از دیگران رویگردانند، زیرا ممکن است بقیه آنها را افرادی ناتوان تلقی کنند. در هر محیطی، موقعیتهای زیادی هستند که موجب ایجاد و یا افزایش فشار عصبی فرد میشوند، نظیر حمایت نشدن از سوی بزرگترها و یا مسوولان آموزشگاهها، نبود مشاوره و ارتباطات، دخالتهای زیادی والدین در مسائل شخصی، اجتماعی و زندگی خانوادگی (چیزی مثل وارسی وسایل شخصی دانشآموزان)، حجم زیاد تکالیف یا بیش از اندازه کمبودن آنها، فشار بیش از حد ناشی از غیرواقعی بودن مهلت انجام تکالیف، انجام کارهایی که بسیار مشکل هستند و یا لزوم چندانی به انجام آنها نیست، نداشتن مهارت کافی در نحوه انجام کارهای محوله، شرایط نامطلوب تحصیل، داشتن رشتهای که متناسب با آن نباشیم، نداشتن امنیت و ترس از اطرافیان. گاهی اوقات دانشآموز در میان همکلاسان و سایر دوستان تحت فشارهای عصبی قرار میگیرد و ناگزیر به انزوا و یا رفتارهای غیرمعمول دیگر روی میآورد. راهکارهای زیر را به دانشآموزان و یا فرزندانتان بیاموزید تا با این مشکلات راحتتر کنار بیایند. این توصیه به درد خود شما هم خواهد خورد.
۱ ) با کسی که امین شما است، چه در خانه و چه در بیرون از آن، درباره آنچه که موجب فشار عصبی شما میشود، صحبت کنید.
۲ ) نتایج مشاوره یا حمایتهایی را که از شما میشود، به کار بندید.
۳ ) ساعات مقرری را به فعالیت بپردازید و از اوقات استراحت و روزهای تعطیل که حق شماست، استفاده کنید.
۴ ) اگر مشغلههای شما زیاد است، یک روز یا تعطیلات پایان هفته را به استراحت بپردازید.
۵) برای پرهیز از گرفتاریهای ساعات پر رفت و آمد یا برای اینکه اوقات بیشتری را با خانواده و فرزندان خود باشید، از ساعات مناسب برای این کارها استفاده کنید.
۶ ) با ورزش و رژیم غذایی مناسب، از خود مراقبت کنید.
۷ ) تکنیکهای آرامشبخش را به کار بندید.
روزنامه تهران امروز
برچسبها:
علل مدرسه گريزي بچهها در گفتگو با دکتر نسرين اميري فوقتخصص روانپزشکي کودک و نوجوان
فـرار از مـدرسـه
مشکلات رفتاري کودکان در سنين مدرسه، يکيدوتا نيست اما يکي از جديترين مشکلات آنها در اين سنين، مدرسهگريزي است. تعريف مدرسهگريزي يا فرار از مدرسه، اين است که کودک پس از ورود و گاهي پس از كمي ماندن در مدرسه، بدون هماهنگي با معلمان از آنجا خارج ميشود يا به قصد مدرسه رفتن از منزل بيرون ميرود ولي به مكانهاي ديگري غير از مدرسه ميرود...
به دانشآموزاني که به شکلهاي مختلف از مدرسه فرار ميکنند و با غيبتهاي غيرموجه و بدون اطلاع والدين و اولياي مدرسه به مکانهاي مورد نظر خود پناه ميبرند، مدرسهگريز ميگويند. علت گريزان بودن و فرار از مدرسه در اين دانشآموزان، انگيزه داشتن براي حضور در مکانهايي است که به نسبت مقتضيات سني آنها برايشان محرکهاي جذابتري ايجاد ميکنند. ملايمترين صورت اين عارضه، دروغگويي به والدين و معلمان است و اين مساله هنگامي رخ ميدهد که آنها به غيبت او پي ميبرند و اگر کودک تصميم بگيرد که به مدرسه بازگردد، امکان دارد يادداشتهاي جعلي از خانه به مدرسه ارايه دهد يا اينکه سعي کند با بيمار نشان دادن خود، غيبتش را بدون اطلاع والدينش موجه كند. در اين باره گفتوگويي داشتهايم با دكتر نسرين اميري، فوق تخصص روانپزشكي كودك و نوجوان و عضو هيات علمي دانشگاه علوم بهزيستي و توانبخشي.
سلامت: آيا ترس بعضي کودکان از مدرسه، طبيعي است؟
ترس از مدرسه يک پديده رواني – اجتماعي در زندگي کودکان است که به ويژه در ابتداي ورود به مدرسه نمود مييابد و به لحاظ آثار سوء بالقوهاي که در رفتار کودک دارد، از ديگر ترسهاي دوران کودکي مهمتر است. اما همه کودکاني که از رفتن به مدرسه اجتناب ميکنند، دچار ترس از مدرسه نيستند. بعضي از اين کودکان به اين دليل از رفتن به مدرسه گريزان هستند که فعاليتهاي ديگر، براي آنها تقويتکنندهتر است. آنها معمولا به عنوان فراري از مدرسه تلقي ميشوند. بنابراين بايد بين ترس و فرار از مدرسه تمايز قائل شد.
سلامت: چرا بعضي بچهها از مدرسه فرارياند؟
بهطور کلي، مدرسهگريزي در کودکان به 2 سيستم فضاي درون و فضاي بيرون مربوط ميشود. فضاي درون، همان فضاي مدرسه است که كودكان از آن محيط فراري هستند و نميخواهند در آنجا حضور داشته باشند. فضاي بيرون يعني جايي که کودکان ميخواهند در آنجا حضور داشته باشند. برخي کودکان براي پذيرش محيطهاي قانوني، چندان توانمند نيستند و با توجه به اينكه مدارس قوانين خاصي دارند، آنها نميتوانند قوانين مدرسه را بپذيرند. از سوي ديگر، اين آمادگي از طرف خانواده هم برايشان ايجاد نشده بنابراين وقتي در محيطي قانونمند قرار ميگيرند، تمايل زيادي به تحمل شرايط موجود در محيط ندارند و دوست دارند در محيطي حضور داشته باشند که آزادي بيشتري حس ميكنند. بنابراين به پدر و مادرها توصيه ميكنم قبل از اينکه کودکان وارد فضاي مدرسه شوند، شرايطي براي آنها فراهم کنند تا قانونمندي را ياد بگيرند.
سلامت: پس بيشتر كودكان مدرسهگريز، كودكاني هستند كه تحمل قوانين را ندارند؟
نه! گروهي ديگر از کودکان از بودن در فضاي بيرون واهمه دارند. به عبارت ديگر، فضاي بيرون مانند محيط خانه برايشان امنيت ايجاد نميکند و دوست دارند نزد مادرشان باشند. در چنين مواردي بايد در وهله اول، اضطراب اين كودكان رفع شود؛ چراكه كودك به دليل اضطرابي كه از بودن در محيط خارج از منزل دارد، دچار تنش و اضطراب ميشود و فقط در محيط خانه است كه احساس آرامش ميكند. ولي در برخي موارد نيز کودکاني هستند كه اگرچه فضاي بيرون را انتخاب ميکنند اما اين محيط شبيه فضاي خانهشان نيست. اين مساله بيشتر در دوران نوجواني اتفاق ميافتد که بچهها به سمت مشکلات رفتاري ميروند. اگر كودكان اين رفتار را داخل مدرسه داشته باشند، حتما با برخوردي از جانب مدير يا ناظم مواجه خواهند شد. در اين موارد، کودکان به تشکيل گروههاي خلافکار روي ميآورند و دنبال فضايي ثانوي هستند تا بتوانند کارهاي نامناسبي مانند مصرف مواد، پرداختن به مسايل جنسي يا امور ديگر داشته باشند. به همين علت، از محيط مدرسه فراري ميشوند تا در اين فضاي ثانويه قرار بگيرند. البته اين فضاها بايد تحت پوشش مديريت اجتماعي و نيروي انتظامي باشد تا حريم اين فضاها شکسته شود؛ چراكه کودکان براي انجام کارهاي خلاف در محلههاي خاصي که نظارت کمتري در آنها وجود دارد، گروههايي تشکيل ميدهند و حتي ممکن است با همديگر تصميم به خريدوفروش مواد، دزدي و... بگيرند.
سلامت: اين كودكان نياز به درمان دارند؟
بله؛گاهي اوقات كودكان بنا به دلايل بيمارگونهاي نميتوانند مدرسه را تحمل کنند. يکي از اين دلايل،تحريکپذيري و خشم بيش از حد يا بيشفعالي است. اين كودكان نميتوانند قوانين مدرسه را به دليل فعاليت بيش از حدشان رعايت کنند. در چنين مواردي اگر احساس کنيم کودک به دليل تحريکپذيري شديد و افسردگي شديد، حوصله تحمل اين محيطها را ندارد، حتما بايد مداخلات درماني صورت بگيرد. توصيه ميشود حتما پزشک، کودک را ببيند تا درمان لازم صورت بگيرد.
سلامت: آيا کمتواني ذهني هم ميتواند عاملي براي مدرسهگريزي بچهها محسوب شود؟
به طور طبيعي، کودکي که توانايي ذهني پاييني دارد، علاقهمندي خاصي به آموزش کلاسيک ندارد؛ چون توانايي يادگيرياش پايين است و اگر تحت فشار آموزشي قرار بگيرد، احساس خوشايندي نخواهد داشت و از سوي ديگر، به دليل تجربه شکستي که در اين محيط داشته، ممکن است به سمت مدرسهگريزي کشيده شود.
سلامت: سختگيري بيش از حد برخي از مدارس نميتواند عاملي براي مدرسهگريزي باشد؟
چرا؛ ولي اين حرف به آن معنا نيست که محيط مدرسه نبايد قانونمند باشد؛ بلکه توصيه ميشود قوانين حاکم بر مدرسه با انعطافپذيري، منش دوستانه و مهربانانهاي همراه باشد. فضاي مدرسهاي که معلمان، ناظمان يا مديرانش خيلي سختگير باشند يا قوانين عجيب و غريبي داشته باشد، غيرقابلتحمل ميشود و كودك حاضر است در هر محيطي به غير از آن حضور داشته باشد. در اين موارد، براي كودك مهم نيست که در چه محيطي قرار بگيرد. بهعنوان نمونه، برخي از آنها ممکن است از مدرسه فرار کنند و ساعتها زيرپله خانهشان باشند و در پايان زمان مدرسه به خانه برگردند؛ بدون اينكه خانوادهشان از اين مساله اطلاعي داشته باشد.
سلامت: براي پيشگيري از اين مساله، شما چه توصيهاي به مديران و گردانندگان مدارس داريد؟
در وهله اول بايد فضاي مدرسه فضايي لذتبخش باشد. البته لذتبخش بودن به معناي کنار گذاشتن قوانين نيست؛ بلكه به اين معناست که كودك در کارهاي مدرسه مشاركت داشته باشد. اگر مدرسه محيطي باشد که فقط کودک در آنجا حضور فيزيكي داشته باشد و به حرف بقيه گوش بدهد، طبيعتا تلاش و تمايلي براي رفتن به مدرسه نخواهد داشت اما اگر نقشي موثري در محيط مدرسه پيدا كند و حرف او در آن محيط شنيده شود، يا در کارهاي هنري، دکوراسيون مدرسه و ديگر برنامهريزيها شركت داده شود، اين مساله باعث ميشود كودك به فضاي مدرسه علاقهمند شود و به راحتي وقت خود را در آن محيط ميگذراند. آموزش مهارتهاي زندگي که جايش در مدارس خالي است نيز بايد در نظر گرفته شود. بهتر است به جاي تاکيد بر آموزشهاي کلاسيک، به پرورش کودکان در اين محيطها بپردازيم.
سلامت: ما بهعنوان خانواده، در حل اين مساله، چه نقشي ميتوانيم ايفا كنيم؟
قبل از ورود کودکان به چنين فضاهايي بايد آنها را قانونمند و براي محيط درون سازگار کنيد. به آنها كمك كنيد تا ياد بگيرند آزاديشان معنا دارد همانطور که آزادي براي ديگران نيز معنا ميگيرد. در برخي از مواردي كه والدين تكفرزند دارند، به دليل توجه بيش از حدي كه نسبت به كودكشان دارند، باعث ميشوند كه او پرتوقع شود و هنگامي كه اين کودک وارد محيط مدرسه و... ميشود، نميتواند حضور ديگري را تحمل کند. بنابراين بهتر است والدين، مرزها را براي كودكان مشخص کنند. به خانوادهها توصيه ميشود از فضاي مدرسه کمک بگيرند تا کودکانشان بزرگتر و قانونمندتر شوند. بهعلاوه، بايد به کودکان اجازه بدهيم روابط اجتماعي و مهارتهاي زندگي را در اين محيط ياد بگيرند و توسعه دهند. پدران و مادران بايد با مدرسه هماهنگ و سازگار باشند و اگر ايرادي از جانب مدرسه و اوليا ديده شود، حتما بايد آن را با يکديگر در ميان گذارند؛ چراكه در واقع، مدرسه اولين محيط اجتماعي است که کودکان در آن قرار ميگيرند و ياد ميگيرند که قانونمند باشند.
برچسبها:
بعضی از کودکان صبح که از خواب بیدار میشوند، میگویند که به مدرسه نمیرویم و تعداد دیگری از آنها تمارض به دلدرد و سردرد میکنند که حال آنها خوب نیست. مهم نیست فرزند شما چگونه حالت اضطراب و نارضایتی خود را نشان میدهد، بلکه آنچه اهمیت دارد این است که شما با دلداری دادن، اعتماد به نفس او را تقویت کنید؛ اما گاهی اوقات باید علائم فیزیکی را که باعث نشانههای بیماری فرزندان شما میشود نادیده بگیرید و بهترین راه اصرار به اصل موضوع است که او باید به مدرسه برود. بهنظر یکی از کارشناسان در این مواقع بهتر است بگوئید: ”عزیزم تو یک درجه هم تب نداری و چشمان تو سرحال و شاداب است. مامان و بابا امروز کارهای مهمی دارند که باید انجام دهند. پس بهتر است به مدرسه بروی تا ما هم به کارهای خود برسیم.“
با وجود این، اگر به فرزند خود بهدلیل اینکه واقعاً بیمار است، اجازهٔ مدرسه رفتن را ندادید، او را مطمئن سازید که روز خوبی در خانه نخواهد داشت. او را در رختخوابش بخوابانید و در ساعات بعدی روز هم، حتی اگر گفت حالش بهتر است، اجازهٔ بازی ندهید.
دلایل اضطراب کودکان هنگام رفتن به مدرسه
دلایل متعددی وجود دارد که چرا کودکان ۶-۵ ساله از رفتن به مدرسه میگریزند، مهمترین و معمولترین نارضایتی آنها عبارتند از:
”من میخواهم فقط در خانه بمانم!“ بعضی کودکان در این سن به زمان بیشتری برای سازگار کردن خود با قوانین و محیطهای جدید نیاز دارند. بازگشائی مدارس پس از تعطیلات تابستانی، به دنیا آمدن خواهر یا برادر، بیماری و یا مرگ یکی از اقوام میتواند باعث اضطراب و دلشورهٔ کودک شود، حتی بچهای که قبلاً اینطور نبوده، ممکن است دچار این اضطرابها شود.
راهحل
با فرزند خود دربارهٔ آنچه که در روزهای مدرسه انجام میداده صحبت کرده و روی نکات مثبت و جالب توجه تأکید بیشتری کنید. ساعات روز او را طوری برنامهریزی کنید تا احساس رضایت بیشتری کند. استفاده از وسایل کوچک و جالبی که بهطور چشمگیری باعث کاهش اضطراب و تقویت اعتماد به نفس او میشود بسیار مؤثر است. از قبیل گذاشتن یادداشتهائی در ظرف غذای او، حیوان کوچک عروسکی یا یکسری عکسهای خود او.
”از مدرسه میترسم!“ بعضی از کودکان ۶ ساله بهطور عجیبی از مدرسه میترسند و به مادر خود میگویند: ”من به مدرسه نمیروم و در خانه میمانم“ ترس این کودکان ممکن است دلایل متعددی داشته باشد از جمله ترس از سوار شدن سرویس، دعوا کردن با دوست خود، توبیخ شدن توسط معلم، قادر نبودن به بستن بندهای کتانی (کفش) یا مسخره کردن او به خاطر عینکش.
راه حل
با معلم او صحبت کنید و شیوهٔ جدیدی را برای حل مشکل کودک خود پیدا کنید. بهعنوان مثال اگر او را مسخره میکنند، به معلم او بگوئید تا با بچههای دیگر صحبت کند. اگر از سرویس مدرسه میترسد با رانندهٔ سرویس تماس بگیرید و از او بخواهید که فرزند شما را با اسم دا کرده و به او خوشامد گوید و اجازه دهد که ردیف جلو بنشیند. ”من مثل کودکان دیگر باهوش نیستم.“ هنگامی که کودکان برای سلامت جسمانی و عقلانی به مراکز سنجش سلامت مراجعه میکنند، اضطراب آنها بهطور فزایندهای زیاد میشود. در این مراکز کودکان ۵۰۶ سالهای هستند که احساس بدی دربارهٔ موفقیت خود در مقایسه با دیگر همکلاسیهای خود دارند.
راهحل
اگر فکر میکنید که فرزند شما به کمک بیشتری نیاز دارد، به معلم او بگوئید به او توجه و کمک بیشتری کند یا یک معلم خصوصی برای او بگیرید. بهجای اینکه سعی کنید خودتان معلم کودک خود شوید همانند یک راهنمای خوب عمل کرده و به آن کاری که فرزند شما خوب انجام میدهد، تکیه کنید. او را مطمئن سازید که در صورت اشتباه انجام دادن کاری هیچ مسئلهای پیش نمیآید و تنها انتظاری که از او دارید این است که سعی کند بهترین باشد.
علت نرفتن به مدرسه را دریابید
کشف کنید چه عاملی در مدرسه آنقدر کودک شما را آزار میدهد که از رفتن به آنجا خودداری میکند. با کودک صحبت و او را تشویق کنید تا تمام خبرها و اتفاقاتی را که باعث میشوند او به مدرسه نرود برای شما بگوید، این روش را هم بیازمائید. از کودک بخواهید فهرستی از آنچه در مدرسه مورد علاقهٔ او است و آنچه را که دوست ندارد با ذکر دلیل برای شما بگوید. ببنید آیا نشانههائی از اینکه کودک از مدرسه رفتن نمیترسد ولی از ترک خانه واهمه دارد میبینید یا خیر؟ ممکن است شما نتوانید به حل و رفع مشکل بپردازید، ولی میتوانید به کودک کمک کنید با احساسات خود کنار بیاید. با نشان دادن علاقهٔ خود و درک مسائل او به او اطمینان خاطر بدهید، با دوستان و برادر و خواهرهای کودک صحبت کنید. شما اغلب میتوانید با پرسش، از احساسات او آگاه شوید. گاهی برادر یا خواهر بزرگتر میتواند اطلاعات مفیدی به شما بدهد یا شما را در حل و رفع مسئله یاری کند. با معلم کودک خود صحبت کنید. مشکل را با او در میان بگذارید. سرآغاز این رفتار چه آموزشی و چه احساسی باشد، معلم باید از قضیه اطلاع داشته باشد و حتی ممکن است بتواند در حلّ و رفع آن مشکل کمک بزرگی برای شما باشد.
کودک را به مدرسه و محیط آن علاقهمند کنید
این راهها را برای تشویق کودک بهمنظور به مدرسه رفتن بیازمائید. با نظری مساعد دربارهٔ مدرسه صحبت کنید. روزهائی را که قرار است اتفاق خاصی در مدرسه بیفتد یا برنامهٔ خاصی در مدرسه وجود دارد در تقویم علامت بگذارید، مثلاً به کودک بگوئید: ”این هفته قرار است تمام بچههای کلاس شما را برای بازدید از یک ایستگاه آتشنشانی ببرند. فکر میکنی چه چیزهای تازهای ببینی؟ یادت باشد همه چیز را برای من تعریف کنی.“
با دقت کافی وارد عمل شوید
اگر دلیل خاصی برای دوست نداشتن یا احساس ناراحتی فرزند خود نسبت به مدرسه وجود ندارد لازم است که شما کمی هوشیارتر و تیزبینتر باشید. دربارهٔ هر کدام از روزهای مدرسهٔ او با او صحبت کنید و عکسالعمل او را ببینید. اگر در کشف (یافتن) آنچه که باعث نارضایتی او میشود به شما کمک کرد، شما نیز در حل این مشکل به او یاری دهید تا به اختیار خود بتواند به خودش کمک کند. همچنین با معلم او دربارۀ روشهائی که ممکن است نظر او را نسبت به مدرسه عوض کند، صحبت کنید. در حقیقت با کار گروهی میتوان، نگرانی کودکان را دربارهٔ مدرسه کم کرد از جمله تشویقهای معلم، داوطلب شدن دانشآموزان، زنگ تفریح برای استراحت و حتی اختصاص دادن ساعتی در هر هفته برای صحبت کردن مدیر مدرسه با شاگردان. بنابراین با استفاده از این روشها کودکان ۶-۵ ساله دیگر احساس نگرانی و اضطراب برای مدرسه رفتن ندارند و روز به روز احساس راحتی و رضایت بیشتری خواهند کرد.
برچسبها:
آيا تا به حال فكر كردهايد كه چرا بچهها مدرسه را دوست ندارند و براي تعطيل شدن آن لحظه شماري ميكنند؟
يا چرا موقعي كه روي نيمكتها و صندلي مدارس مينشينند احساس عذاب و درد و رنج ميكنند؟ گويا تقويم مورد تاييد بچهها با بزرگسالان بسيار متفاوت است. بچهها عاشق رنگ قرمز تقويمها و بهدنبال افزايش روزهاي تعطيل هستند. آنها در زمستان هر روز به آسمان خيره ميشوند تا شايد برف زمين را سپيدپوش كرده و به روياهاي آنها رنگ واقعيت ببخشد و در فصل بهار با ياد روزهاي گرم تابستان روز و شب را سپري ميكنند.
بسياري از ما روز اولي را كه قدم به مدرسه گذاشتيم بهياد داريم، روزي كه براي بسياري از كودكان، رنگ غم و اندوه دوري از خانوادهها را داشته است، بچهها در حالي كه پدر و مادرهايشان جلوي در مدرسه ايستاده بودند، به همديگر دست تكان ميدادند و با نگاهي تلخ از هم جدا ميشدند. حال اگرچه اين درد و رنج مربوط به ورود به مدرسه تا حدي ميتواند طبيعي باشد اما آنچه مسئله تلقي ميشود اين است كه بسياري از كودكان و نوجوانان حتي تا سالهاي پاياني دوره متوسطه تغييري در روحيه و احساسشان نسبت به مدرسه پديد نيامده و جايي در دلشان براي درس و مدرسه و كتاب باز نميشود.
يك معلم كه حدود 20 سال سابقه تدريس دارد ميگويد: هرگز حاضر نيستم، جايم را با دانشآموزان عوض كنم. دوران مدرسه براي من به مانند يك كابوس ميماند؛ كابوسي كه هر وقت در خواب ميبينم دچار سردرد و ناراحتي، غم و اندوه ميشوم. دانشآموزان بعد از پايان دوران متوسطه به سرعت از فضاي مدرسه دور ميشوند و روزهاي كودكي و نوجوانيشان را با شتاب هر چه تمامتر به دست فراموشي ميسپارند.
مدرسه براي بسياري از كودكان تداعيكننده روزهاي سخت و بيروح و يك فضاي دلسردكننده و پر از استرس و هيجانات روحي نامناسب است. اما واقعا اين يك سؤال اساسي است كه چرا بچهها مدرسه را دوست ندارند؟ آيا چون فضاي آموزشي آن فضاي مناسب و بهينه براي پرورش استعدادهاي آنها نيست يا اينكه در ارتباط ميان معلمها و دانشآموزان مشكلاتي وجود دارد؟
معلمها معترضانه ميگويند: بچهها نسبت به گذشته تنبلتر و تن پرورتر شدهاند و درست درس نميخوانند و به حرفهاي ما گوش نميدهند و دانشآموزان پاسخ ميدهند: مدرسه مكان كسلكننده و بيروحي است كه ما در آنجا احساس شادابي و سرزندگي نميكنيم. بهنظر ميرسد لازم است كه به اين سؤال با تامل و ژرف نگري بيشتري پاسخ دهيم.
تناقض در جامعه پذيري بچهها
با رسيدن به سن 7 سالگي به دنياي جديدي به نام مدرسه وارد ميشوند. مدرسه اولين قدم و مرحله پيوند كودك با جامعه است كه نقش اساسي در تكوين روند اجتماعي شدن (socialization) آنها دارد. كودك با ورود به مدرسه، حوزه ارتباطي جديدي را تجربه ميكند كه با دنياي خانوادهاي كه در آن به دنيا آمده و سالهاي اوليه زندگي خود را در آن گذرانده بسيار متفاوت است.
روانشناسان اجتماعي معتقدند: با توجه به اينكه آموزشهاي دوران كودكي عموما آموزشهاي نرم و منعطفي است در برابر آموزشهاي مدرسهاي كه غالبا آموزشهاي سخت و غيرقابل انعطاف است، دچار چالش و مشكل ميشود. كودكان در مدارس مجبورند بيشتر به گفتههاي معلمها گوش داده و از گفتههاي آنها اطاعت كنند، در حالي كه كودكان امروز در خانهها با توجه به گسترش فرهنگ فرزندسالاري كمتر در قالبهاي اطاعتپذيري و فرهنگ تابعيت هويت ميپذيرند. بنابراين شايد اولين عامل اساسي عدمعلاقه دانشآموزان به مدرسه ريشه در تعارض ميان اين دو مدل متفاوت اجتماعي شدن آنها داشته باشد.
در كشورهايي كه شيوههاي آموزش دستوري وجود دارد يعني معلم در كلاس درس نقش عمده و اساسي ايفا ميكند و همه چيز در قالب تكاليف درسي از طريق معلمها به بچهها منتقل ميشود، طبيعتا در روحيه دانشآموز احساس سرخوردگي و عدمعلاقه را ايجاد ميكند. بهطور كلي اين يك خاصيت و ويژگي اساسي روحي هر فرد است كه هر كنش يا عملي كه علايق و عواطف او را تحتتأثير قرار دهد با آن به مقابله و عكس العمل برميخيزد، اما چون ترويج روحيه لطافت و مهرورزي، تجربهاي است كه نياز به دروني شدن در فرهنگ آموزش يك كشور دارد، بنابراين به صرف آموزش معلمان و يادآوري اين نكته كه مهر و عطوفت را آنها بايد در رفتار و كنشهاي خود با دانشآموزان سرلوحه خود قرار دهند، نميتوان نظام آموزشي را از حالت سخت خارج ساخته و به حالت نرم مبدل كرد.
زنگ مدرسه، زنگ شادي
هنوز هم وقتي صداي زنگ مدرسه به صدا درميآيد، اين شور و هيجان و شادي است كه در ميان بچهها تكثير ميشود. شايد همواره با اين سؤال مواجه شده باشيد كه چرا وقتي صداي زنگ مدرسه به صدا در ميآيد و پايان ساعت درس و كلاس اعلام ميشود، بچهها با جيغ زدن و فرياد كلاسها را ترك ميكنند. اخيرا براي پاسخگويي به اين سؤال تحقيقاتي انجام گرفت كه اشاره به آن جالب توجه است. در اين آزمايش كه روي 10 مدرسه در شهر تهران انجام گرفت، نتايج به دست آمده نشان داد كه بچهها از فضاي نهاد مدرسه بسيار فاصله گرفتهاند و يك شكاف بين نهاد آموزش و دانشآموزان ايجاد شده است.
روند اين تحقيق به اين صورت دنبال شد كه صداي جيغ زدن بچهها بعد از پايان ساعات درس و نواخته شدن زنگ خروج روي چند CD ضبط شد و مورد تجزيه و تحليل روانشناختي قرار گرفت. در نهايت نتايج نشان داد كه جيغ و فرياد بچهها سه موضوع اصلي را اعلام ميكند.
بچهها ميگويند:
الف) ما را رها كنيد، ما رهايي را دوست داريم.
ب) ما عاشق طبيعت، كيهان و هستي هستيم و هر چيزي كه بين ما و طبيعت فاصله بيندازد ما آن را نميپذيريم.
پ) ما نسبت به آموزش در مدارس انتقاد داريم.
تجربه نشان داده كه هر وقت روحيه و احساس دروني دانشآموزان را در اولويت توجههاي خود قرار ندهيم و به صداي آنها گوش نكنيم آنها از ما فاصله گرفته و ممكن است در تعامل و برخورد با ما عكس العمل نشان دهند. اين موضوع نيز ميتواند تا حدي به اين اصل مرتبط شود كه بچهها در دوره كودكي به ويژگيهاي دروني شخصيتيشان توجه بيشتري شده و اين موضوع در نظام آموزش به فراموشي سپرده ميشود.
احساس تعلق به مدرسه
در ژاپن توجه به احساس تعلق به مكاني به نام مدرسه زياد است. يك معلم ژاپني ميگويد: دانشآموزان براي يادگيري به مدرسه نميآيند. آنها براي ديدار با دوستانشان به مدرسه ميآيند، بنابراين من بيشترين تلاش خود را براي كمك به دانشآموزان در پيدا كردن دوست صرف ميكنم. وقتي دانشآموزي در يادگيري كند است تلاش ميكنم كه او با گروههاي مختلفي از دانشآموزان ارتباط دوستانه برقرار كند و از آن لذت ببرد.
بنابراين اگر احساس لذت از محيط را يك اصل اساسي آموزش تلقي كنيم و توجه خود را معطوف به اين ويژگي مهم روحي دانشآموزان كنيم، ميتوان اميدوار بود كه بچهها به مدرسه علاقه بيشتري پيدا كنند. بچهها به مدرسه ميآيند تا با دوستان جديدي آشنا شده و روح همدلي و همراهي با آنها را پيدا كنند. ما نبايد فرصت تجربه پذيري عاطفي كودكان را با روشهاي سخت و غيرمنعطف و اولويت بخشي به آموزشهاي غيرمانوس، تخريب كنيم. بچهها بايد از لحظهاي كه وارد مدرسه ميشوند، احساس صميميت و شور و شوق را نسبت به محيط آموزش داشته باشند. هدف اصلي آموزش و پرورش، ايجاد درك مناسب فرد از خود، توجه به رشد روحي و عاطفي و رشد انسانهايي همنوا با جامعه عشق محور است.
در سالهاي اخير نتايج تحقيقات حاكي از اين است كه بچهها در محيط بيرون از مدرسه بهتر ميتوانند نكات و مسائل آموزشي را فرا بگيرند. بر همين اساس در ژاپن و آلمان بچهها را به دلايل و بهانههاي گوناگون به طبيعت برده و يا در مسافرتهاي دسته جمعي به گسترش روحيه عشق ورزي و نزديكي ميان معلمها و دانشآموزان كمك ميكنند.
بچهها بايد از روزمرگيها رها شوند تا بتوانند حرفها و ايدههاي نو داشته باشند. در فضاي باز و ايجاد بستر مناسب گفتماني ميان معلم با دانشآموز و دانشآموز با همكلاسيها، نيازها، روياها و آرزوهاي كودكان به بيرون تجلي يافته و عرصهاي براي ساختن شهرونداني متفاوت پديد ميآيد.
از ياد نبريم كه همچنان نظام آموزشي و معلم و اولياي مدرسه نميتوانند به عقدهها، سرخوردگيها و ناكاميهاي شخصيتي دانش آموزان پاسخ مناسبي دهند. در چنين فضايي بچهها، مدرسه را در قلب و روحشان دوست نخواهند داشت و به آن دل نميدهند. فراموش نكنيم كه ارتباطات گسترده از هر برنامه آموزشي مهمتر است.
برچسبها:
شناخت حالات رواني و شخصيتي كودك از جمله نكاتي است كه والدين بايد به آن توجه خاص داشته باشند. در مرحله ورود به دبستان ترس از بيماري، مردن، پيشامدهاي احتمالي يا مسخره شدن به تدريج شكل مي گيرند
ترس يك نوع عكس العمل طبيعي است كه در شرايط گوناگون از افراد بروز مي كند، ترس گاهي لازم ومفيد است و باعث مي شود كه افراد در برخورد با مشكلات احتياط بيشتري داشته باشند اما گاهي اوقات افراد دچار ترسي مي شوند كه اشيا يا عامل ترس خود به خودي و در حالت عادي و معمول ترس آورنيستند و ايجاد ناراحتي نمي كنند ولي افراد نسبت به آن يك حالت هيجاني يا ترس از خود نشان مي دهند مثلاً ترس از بلندي يا ترس از تاريكي و … كه به اين نوع ترسها، ترسهاي مرضي مي گويند در اين نوع ترسها افراد نسبت به بي خطر بودن ذاتي اشيا آگاهي كامل دارند به عبارتي نسبت به بي خطر بودن آن واقف هستند و همچنين به بيمارگونه بودن ترس خودآگاه هستند اما قدرت مقابله و تسلط بر آن را ندارند.
ترس دلايل مختلفي دارد: عامل تقليد، تنبيه، تجربه هاي ناگوار و … در تقليد وقتي اعضاي خانواده كودك نسبت به پديده يي از خود هيجان ترس نشان دهند مثل ترس مادر از رعد و برق يا حيوانات و يا ترس ناشي از تجربه هاي ناگوار مثل رفتن كودك به نزد دندانپزشك، بيمارستان يا آمپول زدن و ترس ناشي از تنبيه كه بعضي از والدين براي تغيير رفتار در كودك خود آنان را در اتاقهاي تاريك حبس مي كنند يا اگر شب به موقع نخوابد ممكن است دزد بيايد و او را ببرد و …
شناخت حالات رواني و شخصيتي كودك از جمله نكاتي است كه والدين بايد به آن توجه خاص داشته باشند. در مرحله ورود به دبستان ترس از بيماري، مردن، پيشامدهاي احتمالي يا مسخره شدن به تدريج شكل مي گيرند و يا در دوره دبستان اينگونه ترسها با گذشت زمان افزايش پيدا مي كند، در دوره دبستان تفاوت ميان ترسهاي دختران و پسران آشكار تر مي شود مثلاً در دوره دبستان دختران از حشرات مي ترسند و پسران از جانوران وحشي و دختران از تصور بيماري، شب و تاريكي دچار ترس مي شوند ولي پسران از كارهاي مدرسه مي ترسند.
ترس از مدرسه يا School fobia يكي از ترسهاي خاص و تقريباً شايع دوران كودكي است بسياري از روانشناسان براين باورند كه ترس از مدرسه اصطلاح مناسبي نبوده و بهتر است از اصطلاح امتناع از رفتن به مدرسه استفاده شود زيرا كودك از مدرسه نمي ترسد بلكه از رفتن به مدرسه امتناع مي ورزد و والدين نيز نسبت به نرفتن كودك به مدرسه اطلاع دارند.
تفاوت ترس از مدرسه با فرار از مدرسه همانطوري كه بيان گرديد درترس از مدرسه والدين از نرفتن كودك خود به مدرسه اطلاع دارند ولي در فرار از مدرسه والدين از فرار فرزند خود از مدرسه اطلاع ندارند درواقع كودك تحت عنوان رفتن به مدرسه از مدرسه فرار مي كند. در اين گونه كودكان نشانه هاي اضطراب، عدم تعادل رواني يا رفتارهاي سايكوپات بيشتر مشاهده مي شود، در فرار از مدرسه كودكان نمي توانند خود را با مقررات مدرسه يا قوانين اجتماعي هماهنگ نمايند، اين افراد بعد از فرار از مدرسه دست به رفتارهاي نادرست اجتماعي مي زنند، سبب آزار و اذيت خانواده ها درخيابانها مي شوند، زمانهاي زيادي را در پارك يا خيابانها پرسه مي زنند اين افراد غالباً از خانواده نيز فرار مي كنند نشانه هاي عاطفي و محبت در خانواده آنها كمتر ديده مي شود، اختلافات درون خانوادگي، جدايي، اعتياد خانواده، عدم درك والدين… از جمله عوامل فراراينگونه كودكان است.
دلايل امتناع كودك از رفتن به مدرسه
عمده ترين دليل مي تواند جدايي كودك از مادر باشد كودك در اين موارد احساس مي كند كه اگر در منزل حضور نداشته باشد براي مادر اتفاقي خواهد افتاد و سبب نگراني و دلواپسي كودك مي شود. بسياري از كودكاني كه دچار اين مشكل هستند وقتي در مدرسه حضور دارند با بروز نشانه هاي اضطراب، دلواپسي و گريه و … ابراز مي نمايند كه مادرم در منزل تنها هستند و يا موقع خداحافظي و جدايي در نزديك مدرسه و يا خداحافظي در منزل براي رفتن به مدرسه، مادر را به سفارش و مواظبت از خود (مادر) گوشزد مي نمايند.
اين اضطراب جدايي مي تواند ازو ابستگي كودك نيز نشأت بگيرد، مادراني كه در طول دوران رشد كودك خود، بيش از هميشه مواظب فرزندشان بودند و كودك خود را در شرايط و موقعيت هاي مختلف حمايت مي كنند و به عبارتي نگران و دلواپس فرزندشان هستند، خواسته يا ندانسته يك نوع وابستگي شديد بين كودك و والدين مخصوصاً مادر ايجاد مي نمايند.
دليل دوم را مي توان در محيط خارجي يعني مدرسه دانست، مدرسه شرايطي را براي كودك فراهم مي كند كه دو قدرت سازگاني و تطابق با محيط مدرسه را ندارد، شرايطي كه معلم كلاس براي او ايجاد مي كند، توجه يا بي توجهي بيش از اندازه معلم به كودك و يا او را با اسم خاصي صداكردن مي تواند سازگاري او را با محيط و دنياي جديد مدرسه بگيرد. از سوي ديگر رفتار ديگر دانش آموزان كه بطور مثال كودك را به اسم خاصي در مدرسه صدا كند فرضاً غاز صدا كند چون ممكن است گردن دانش آموز دراز باشد و يا او را اردك صدا كند چون بيني اش شبيه اردك است و …
اين عوامل محيطي مي تواند كودك را از مدرسه دور كند.
دليل ديگر ناشي از مشكلات جسماني مثل ضعف شنوايي در دانش آموز است كه با تشخيص تفاوت بين خود و ديگران احساس ضعف و كمبود مي نمايد.
دليل ديگر زماني است كه اختلافات درون خانواده زياد شده و كودك احساس مي كند كه اگر به مدرسه برود احتمال دارد مادر منزل را ترك كند و هرگز به منزل برنگردد بنابراين براي دستيابي به آرامش خود سعي مي كند از رفتن به مدرسه امتناع كند.
بيماري مادر از جمله موارد ديگر است كه كودك احساس مي كند با رفتن به مدرسه ممكن است براي مادر اتفاقي بيفتد و او را دست بدهد.
بنابراين آنچه مي توان نتيجه گرفت اين است؛ عليرغم اينكه امتناع كودك از رفتن به مدرسه در بسياري از موارد به درون و شرايط خانواده علي الخصوص به مادر بستگي دارد، شرايط محيطي مثل مدرسه، همكلاسي ها و مشكلات جسماني را نمي توان ناديده گرفت، اين عامل امتناع كودك از رفتن به مدرسه را تكميل مي نمايد.
* نشانه ها و علايم باليني
۱ـ قرمزي چشم ها و گريه، استفراغ و حالت تهوع، رنگ پريدگي صورت و چهره، اسهال، تكرر ادرار، سردرد، سرگيجه، كرختي و بي تفاوتي نسبت به محيط مدرسه، درس و همكلاسي ها، ورزش و …
* درمان پيشنهادي
۱ـ پيش از همه والدين بايد به تدريج و آرام ارام شرايط نامناسب داخل منزل را تغيير دهند.
۲ـ از نصيحت كردن كودك توسط والدين يا اطرافيان خودداري نمايند.
۳ـ كودكاني كه در روزهاي اول كلاس اول دبستان مشكل دارند با نظر مسؤولين مدرسه مادر مي تواند در محيط مدرسه حتي در محيط كلاس حضور داشته باشد، البته بايد به گونه يي عمل شود كه مادر كم كم حضور خود را در مدرسه كم نمايد وگرنه ترس و اضطراب كودك تقويت خواهد شد.
۴ـ عدم اصرار و پافشاري والدين براي رفتن كودك به مدرسه
۵ـ عدم مقايسه با ساير دانش آموزان، مثلاً ببين فلاني خودش سر كلاس مي رود، تو هم برو… اين گونه جملات باعث مي شود كه كودك احساس ضعف و ناتواني بيشتري در خود نمايد.
۶ـ اگر كودك در كلاسهاي بالاتر از اول دبستان قراردارد و دچار اضطراب جدايي است، سعي كنيم با كودك قراردادي ببنديم طوري كه تا آنجا كه مي تواند در مدرسه حضور داشته باشد و هروقت احساس دلشوره و اضطراب داشت مدرسه را ترك نمايد و توجه داشته باشيم كه مسؤولان مدرسه بايد تلاش كنند كه رفته رفته از طريق ترغيب و تشويق كودك، زمان ساعات ماندن در مدرسه را افزايش دهند، مثلاً روز اول نيم ساعت، روز دوم چهل دقيقه و … طوري كه كودك احساس اضطراب نكند و ماندن در مدت زمان بيشتري را به او پيشنهاد مي كنيم. تا به مرور بتواند از طريق حساسيت زدايي منظم مشكل خود را حل كند.
۷ـ مدرسه سعي كند شرايط كودك را درك نمايد، كودك قبلاً در زندگي پر از هيجان و بازي و نشاط به سر مي برده است و حال نشستن در كلاس درس و سكوت و نظم و انضباط دقيق قابل توجيه نيست، بايد شرايط بهتري را براي كودك فراهم كرد.
۸ـ پس از پايان مدرسه اجازه بازي و ورزش با دوستان به كودك داده شود.
۹ـ نظارت دقيق مسؤولان مدرسه در كنترل رفتار دانش آموزان، دانش آموزاني كه سعي مي كنند به همكلاسي هاي خود زور بگويند و يا مسخره كنند و … اين عوامل سبب مي شود كه دانش آموز از مدرسه دوري كند.
۱۰ـ آموزش صحيح والدين به كودك دربرخورد صحيح با ديگر دانش آموزان چه در برقراري ارتباط و دوستيابي و چه در مواجهه با مشكلات.
دكتر پرويز رزاقي ـ روانشناس و مدرس دانشگاه
برچسبها:
براساس مطالعات انجام شده؛
استرس در دانش آموزان ابتدايي، خطر ابتلاي آنها را به سرماخوردگي افزايش ميدهد
براساس مطالعات انجام شده؛ سطح هورمون كورتيزول در كودكاني كه براي بار اول پا به مدرسه ميگذارند، بيشتر از ساير مواقع ترشح ميشود.
به گزارش سرويس «بهداشت و درمان» ايسنا، محققان دريافتهاند كه سطح هورمون كورتيزول در هفته اول مدارس در دانش آموزان افزايش مييابد و در دوران پاياني ترم تحصيلي سطح اين هورمون به حد نرمال ميرسد.
براساس اين گزارش، استرس ناشي از ورود به مدرسه در دانش آموزان باعث افزايش ترشح هورمون كورتيزول ميشود.
همچنين محققان براين باورند كه والدين نقش موثري در افزايش ميزان استرس در ميان دانشآموزان خواهند داشت.
تحقيقات همچنين نشان ميدهد، كودكاني كه سطح ترشح هورمون كورتيزول در آنان افزايش مييابد، بيش از ساير كودكان دچار سرماخوردگي و بيماري شده و روزهاي غيبت آنان از مدرسه بيشتر است.
بنابراين گزارش، والدين بايد آرامش را براي فرزندان خود فراهم كنند.
برچسبها:
آغاز حضور در مدرسه نقطه عطف مهمي در زندگي هر کودک و والدين اوست. مدرسه جايي است که کودک را از خانه و والدين دور ميکند و محلي است که هر کودکي برخي از بزرگترين چالشها، موفقيتها و شکستهايش را به همراه احساس اضطراب يا خجالت تجربه خواهد کرد. از آنجا که مدرسه مکاني خارج از کنترل والدين است، علاوه بر کودک، براي پدر و مادر او هم مکاني استرسزا است.
در مدرسه کودک با دنيا آشنا ميشود و مهارت تعامل اجتماعي و برقراري ارتباط با ديگران را خارج از محدوده خانه و خانوادهاش کسب ميکند. او همچنين به وجود خودش، تواناييها، ضعفها و علايق خود آگاهي بيشتري پيدا ميکند و به تدريج جايگاهي در اجتماع براي خود مييابد. کارها و روابطي را تجربه ميکند که تجربه آنها در خانه امکانپذير نبوده است. او به اجبار از والدين جدا شده، با چالشهاي اجتماعي و تحصيلي روبهرو ميشود و برقراري دوستي را تجربه ميکند. شروع مدرسه هم لذتبخش و هم استرسزا است.
تجربه شروع مدرسه براي يک کودک تا حدي به آمادگي و احساسات والدين بستگي دارد. در چنين شرايطي اگر والدين هم احساساتي مانند خجالت، ترس يا اضطراب درباره فرستادن فرزندشان به مدرسه داشته باشند و اين احساس را به کودک منتقل کنند، سبب افزايش نگراني و ترديد در کودک خواهند شد.
والدين چه ميتوانند بکنند؟
• علاقهمندي نشان دهند و تشويق کننده و حمايت گرانه برخورد کنند.
• درباره آنچه در مدرسه در انتظار کودک است و مانند قصههاي کتاب، زنگ تفريح، برنامه هفتگي، همکلاسيها و معلم، با او صحبت کنند.
• پيش از شروع مدرسه با کودک در مدرسه حاضر شوند و او را با محيط آشنا کنند. محل کلاس، دفتر، مدرسه، دستشويي، آبخوري و امثال آن را به کودک نشان دهند و در صورت امکان کودک را به آموزگارش معرفي کنند.
• به کودک نشان دهند که طبيعي است که درباره دور شدن از خانه و والدين قدري نگران باشد. ميتوانند به کودک پيشنهاد کنند که عکسي خانوادگي يا شيئي مربوط به خانواده را همراه داشته باشد.
• رفتن به مدرسه با يک دوست و همبازي آشنا به صورت همراهي يا در سرويس مدرسه، يا يافتن يک دوست در ميان همشاگرديها نگراني درباره تنها ماندن در مدرسه را کاهش ميدهد.
• آماده شدن براي مدرسه را براي کودک تسهيل کنند. براي مثال، دفتر و کتاب و لباسهاي مورد نياز را شب قبل آماده کنند.
اگر کودک دچار مشکل است چه بايد کرد؟
• اگر جدايي براي کودک بسيار مشکل است، والدين ميتوانند ضمن صحبت با معلم يکي دو روز اول را همراه کودک در مدرسه باشند و بعد که کودک آمادگي پيدا کرد، مدت زمان حضور در مدرسه را کاهش دهند تا جايي که فقط در حد احوالپرسي با معلم و خداحافظي با کودک باشد.
• درباره ضرورت مدرسه رفتن کودک قاطع باشند.
• در پايان زمان مدرسه اگر قرار است والدين دنبال کودک بروند حتما سر موقع در مدرسه حاضر باشند تا کودک ديگر نگران اين نشود که او را فراموش کردهاند.
• اگر کودک ترسهاي خاصي درباره مدرسه حمايتگرانه با او صحبت کنند. براي مثال، از کودک بپرسند: «من ميدونم بعضي از بچهها درباره معلم، همکلاسيها يا انجام تکاليف مدرسه ترس و نگراني دارند. آيا چنين نگرانيهايي براي تو هم پيش آمده است؟» اغلب کمککننده است که والدين هم از نگرانيها و ترسهاي مشابه خود در زمان مدرسه رفتن براي فرزندانشان تعريف کنند.
• برخي کودکان به رفتارهاي ابتدايي سنين پايينتر مانند چسبيدن به والدين، انگشت مکيدن، يا شبادراري برميگردند يا حاضر به برگشت به مدرسه نيستند. اين حالات اغلب موقتاند و با حمايت و تشويق و بيان مثبت برطرف ميشوند. با آرامش، درک و صبر و حوصله والدين اين مشکلات رفع خواهد شد.
ترس از مدرسه
برخي کودکان حاضر به مدرسه رفتن نيستند. آنها هر روز حالاتي مانند درد شکم، تهوع، سردرد يا گلودرد را به عنوان مشکل و دليل براي مدرسه نرفتن مطرح ميکنند. اين حالت بيشتر از همه در کودکان پنج تا هفت ساله و 11 تا 13 ساله ديده ميشود که به ترتيب زمان شروع دبستان و شروع دوره راهنمايي است و بيشتر به دليل اضطراب جدايي از والدين است و خود محيط مدرسه اضطرابزا نيست. برخي کودکان نگران هستند که در نبود آنها براي والدين خطري پيش بيايد. گاهي مقاومت در برابر مدرسه رفتن به دنبال اتفاقي استرسزاي جداگانه مانند تغيير محل خانه يا فوت بستگان يا پس از يک دوره تعطيلات مانند تابستان يا نوروز بروز ميکند.
سوءرفتار آموزشي در مدارس ما
متاسفانه پس از کاهش قابلتوجه تنبيه بدني نوعي سوءرفتار آموزشي با دانشآموزان در مدارس ما شايع شده است. مدارس از ابتدا دانشآموزان را در يک مسابقه پايانناپذير و نااميدکننده گرفتار ميکنند. برخي آموزگاران و مسوولان مدارس دايم در صدد بهبود اجباري سطح نمرات دانشآموزان هستند و از اين رو آنها را با فشارهاي غيرضروري روبهرو ميکنند. گاهي اوقات حتي از تهديد و تنبيه و توهين و جملات نااميدکننده براي راهنمايي دانشآموزان به خواندن بيشتر استفاده و توصيه ميشود که همه فعاليتهاي تفريحي تعطيل شود و زندگي دانشآموز به خواندن و خواندن و خواندن محدود شود که به طور مسلم، توصيهاي نادرست و اضطرابزاست. گاهي آينده زندگي کودک را فقط در گرو داشتن نمره بيست مينمايانند و از اين راه فاجعه بيست در مدارس ما حاکم شده است.
توصيه ميشود که معلمان با در نظر گرفتن تفاوتهاي فردي دانشآموزان در ميزان علاقه و استعداد و همچنين در آسيبپذيريشان در برابر استرسها فقط کودکان را تشويق به استفاده از تواناييهايشان بکنند و در صورت تلاش کودک هر نتيجهاي را مورد تقدير قرار دهند. اين روش موجب بهبود بهداشت رواني دانشآموزان خواهد شد
برچسبها:
اضطراب به عنوان شایع ترین اختلا ل روانی موجود و عامل مهمی در بروز ناسازگاری های اجتماعی و اختلا ل در یادگیری و سلا مت روانی مورد مطالعه قرار گرفت و شیوع اضطراب آشکار و پنهان و عوامل موثر بر تاثیر اضطراب بر وضعیت تحصیلی را نشان می دهد.
در این مطالعه اثر عوامل مختلف فردی، تحصیلی و خانوادگی در ایجاد اضطراب بررسی گردیده که عبارت بودند از: سن، پایه تحصیلی، بیماری و ناتوانی، اشتغال، نوع شغل پدر، اشتغال مادر در خارج از منزل، میزان تحصیلا ت پدر یا مادر، فقدان پدر یا مادر، مرگ برادر یا خواهر در یک سال گذشته، بیماری یا ناتوانی در خانواده، انجام فرائض دینی، وضعیت تحصیلی.
پیچیدگی جاری تمدن امروزی، سرعت تغییرات و بی توجهی نسبت به مذهب و ارزش های خانوادگی سبب گردیده تا قرن بیستم را، قرن اضطراب نام نهادند.
اضطراب شایع ترین اختلا ل روانی موجود در تمامی گروه های سنی است. به طوری که در یک مطالعه انجام شده شیوع اضطراب آشکار و پنهان در جوانان مراجعه کننده به کلینیک ۴۱ درصد بوده است.
در پیدایش اضطراب عوامل متعدد اجتماعی، فرهنگی و خانوادگی به عنوان زمینه سازهای محیطی با استعداد زمینه ای ژنتیک همراه شده و علا یم خود را در سنین نوجوانی (با اوج سنی ۱۶ سال) به تدریج آشکار می سازد.
▪ اضطراب آشکار: بیانگر احساس افراد مورد مطالعه درخصوص احساس تنش، بیم از آینده، ناآرامی، خودخوری، برانگیختگی و فعال سازی سیستم خودمختار (سمپاتیک و پاراسمپاتیک) است.
▪ اضطراب پنهان: به تفاوت های فردی نسبتا ثابتی در مستعد بودن به ابتلا به اضطراب اشاره می کند که از آن طریق بین افراد در آمادگی داشتن ادراک موقعیت های پراضطرابی مثل تجربه خطر یا موقعیت های تهدیدکننده تمایز گذاشته می شود و پاسخ به چنین موقعیت هایی با شدت بالا ی عکس العمل های اضطراب آشکار همراه است.
● نشانه های استرس
استرس می تواند بعضی از نشانه های زیر را به وجود آورد و نوع علا یم آن در افراد متفاوت است. (گرفتگی یا اضطراب، احساس درد، تپش قلب، تعرق بدن، مشکلا ت خواب و...)
▪ نشانه های روحی و روانی: (بی حوصلگی، خلق ناپایدار، بی قراری و...)
▪ نشانه های رفتاری: (پرخاشگری، بازی با موی سر یا کندن پوست سر، نداشتن تمرکز و...)
▪ نشانه های فکری: (گیجی یا شلوغی ذهن، بهانه جویی، اشتباهات مکرر و...)
● نظریه های روانشناختی
▪ نظریه های روانکاوی:
تکامل تدریجی نظریه های زیگموند فروید را در مورد اضطراب از مقاله وسواس ها وفوبی ها می توان این گونه دریافت که فروید اضطراب را هشداری برای ایگو معرفی می کند که از فشار سائق نامقبول برای تظاهر آگاهانه و تخلیه خبر می دهد. اگر سطح اضطراب بالا تر از آنچه به عنوان هشدار لا زم است برود، ممکن است با شدت حمله هراس خودنمایی کند.
▪ نظریه های رفتاری:
با یادگیری اضطراب بعضی از موثرترین درمان های اختلا لا ت اضطرابی را به وجود آورده است. طبق نظریه های رفتاری، اضطراب یک واکنش شرطی در مقابل محیطی خاص است و درمان معمولا با نوعی حساسیت زدایی از طریق رویارویی مکرر با محرک اضطراب انگیز، همراه با روش های روان درمانی شناختی به عمل میآید.
▪ نظریه وجودی:
نظریه های وجودی اضطراب مدل هایی برای اختلا ل اضطراب منتشر به وجود آورده است که در آنها محرک قابل شناسایی خاصی برای احساس اضطراب مزمن وجود ندارد و شخص از پوچی عمیق در زندگی خود آگاه می گردد که ممکن است حتی از پذیرش مرگ غیرقابل اجتناب خود نیز برای او دردناکتر باشد. آنچه از مطالعات برمی آید سنین نوجوانی و جوانی از نظر انواع اختلا لا ت اضطرابی و در یک شیوع قرار دارند. بر این اساس تصمیم گرفته شد که جهت انجام مطالعه از دانش آموزان دبیرستانی استفاده شود.
این سنین به واسطه ویژگی های خاص زیستی و روانی دوران بلوغ و طی مراحل مختلف تکامل اجتماعی و ورود به عرصه مسوولیت پذیری حساس ترین دوران زندگی محسوب می شود. این مطالعه که در دوره سنی ۱۸-۱۴ سال انجام شد تفاوت قابل توجهی در شیوع اضطراب آشکار و پنهان مشاهده شود.
از نظر شیوع اختلا لا ت اضطرابی بین دانش آموزان با معدل بالا و پایین تفاوتهایی مشاهده شد بدین ترتیب که با افزایش معدل میزان اضطراب کاهش می یابد که این می تواند تاثیر دو سویه ای را نشان دهد یعنی دانش آموزان مضطرب توانایی درسی پایین تری نسبت به سایر دانش آموزان دارند یا اینکه دانش آموزانی که معدل پایین تری دارند به خاطر عدم کارآیی درسی مضطرب می شوند.
لا زم به ذکر است که دانش آموزان با معدل متوسط (۱۴تا۱۷) در سال های ابتدایی دبیرستان درصد بالا تری از ابتلا به اضطراب را نشان داده اند در حالی که در همین محدوده سنی در پایه تحصیلی بالا تر از اضطرابشان کاسته شده است.
این مساله نیز می تواند بیانگر تاثیر ورود به شرایط جدیدی در دبیرستان را نشان دهد. تغییر در محیط آموزشی و فشارهای ناشی از نظام های آموزشی به غیر یافته را می توان از عوامل استرس زا در ایجاد اضطراب به حساب آورد که با بالا رفتن پایه تحصیلی و ایجاد عادت از اثر آن کاسته می شود. مساله دیگری که به آن توجه شده است این که انجام فرائض دینی با اضطراب در رابطه است در این رابطه تردیدی وجود ندارد که زمینه های قوی اعتقاد مذهبی به عنوان پشتیبان فرد در برابر ناملا یمات و شرایط نامناسب زندگی می تواند فرد را در گرداب کشاکش های تنش زای زندگی حمایت کند.
اضطراب در دانش آموزانی که گاهی نماز می خوانند و گاهی نمی خوانند حتی بیشتر از کسانی بود که اصلا نماز نمی خوانند که این مساله می تواند تاثیر عدم ثبات عقیدتی در ایجاد اضطراب را نشان دهد و عکس این مساله نیز صادق است. سیاست گذاران آموزش و پرورش در برنامه ریزی های خود باید سلا مت روحی و روانی دانش آموزان را نیز مدنظر قرار داده و برای اصلا ح سیستم آموزشی از یک سو و تحمل تغییرات ناگهانی و مکرر نظام آموزشی اجتناب کرده و از سوی دیگر زمینه را برای تامین آینده شغلی با تحصیلا ت دانشگاهی دانش آموزان فراهم سازند. می توان با ایجاد و تقویت سیستم های حمایتی روانی دانش آموزان در مدارس با اضطراب به مقابله پرداخت.
آموزش مسوولین به خصوص مشاورین مدارس و فراهم کردن شرایط مناسب جهت مراجعه دانش آموزان برای مشاوره گامهای مفیدی در این راستا است.
ترویج دادن ارزشهای اخلا قی و انسانی و ثبات عقیدتی می تواند گامی در این راستا باشد. تردیدی وجود ندارد که در مورد ضروری دانش آموزان مضطرب باید به مراکز درمانی لا زم فرستاده شده و از تسهیلا ت درمانی لا زم برخوردار شوند.
بدون شک عوامل موثر در ایجاد اضطراب بسیار گسترده تر از موارد مطالعه ما بوده و بررسی آن نیاز به مطالعات عمیق تر دارد. بررسی عواملی مانند iq (میزان هوش) که تحت تاثیر اضطراب قرار می گیرد و جدایی والدین که بی شک در ایجاد اضطراب موثر است در مطالعات آینده پیشنهاد می شود در ضمن از آنجا که مطالعات آینده نگری که قاطعیت بیشتری در تشخیص ارتباطات دارند توصیه می شوند.
روزنامه مردم سالاری
برچسبها:
فرزند شما هم صبح ها با ناراحتی و غرولند راهی مدرسه می شود چرا بعضی از بچه ها مرتباً از رفتن به مدرسه اظهار ناراحتی می کنند و از مدرسه خوششان نمی آید
تقریباً همه بچه ها گاهی موقع مدرسه رفتن غرغر می کنند و ترجیح می دهند در خانه بمانند ولی فقط پنج تا ۱۰ درصد از دانش آموزان آنقدر از مدرسه بدشان می آید که دلشان نمی خواهد هیچ وقت سر کلاس حاضر شوند.
اگر فرزند شما موقع رفتن به مدرسه افسرده و مضطرب به نظر می آید، مرتباً خودش را به مریضی می زند تا در خانه بماند، در مدرسه به هر بهانه ای از کلاس بیرون می آید و به حیاط یا دفتر می رود و علاقه ای به تعریف کردن اتفاقاتی که در مدرسه برایش افتاده است ندارد، باید بدانید که او حتماً از مشکل خاصی رنج می برد و شما باید به او کمک کنید تا از پس آن برآید. خوشبختانه این مشکلات به گونه ای است که به راحتی و با اندکی توجه و دقت از سوی والدین و معلم رفع می شود.
● چند مشکل عمده
▪ اضطراب
استرس و ترس های گوناگون موجب می شود بچه ها از حضور در مدرسه لذت نبرند. مهم ترین این ترس ها، اضطراب ناشی از جدا شدن از خانواده است. متأسفانه بعضی از والدین به طور ناخواسته به این اضطراب دامن می زنند. حتی نحوه خداحافظی کردن هر روز صبح شما با فرزندتان می تواند در این زمینه تأثیرگذار باشد. اگر هر روز صبح با یک لبخند و لحنی قاطع به فرزندتان بگویید: «مدرسه خوش بگذره، ساعت ۱۲ می آم دنبالت.» به آنها اعتماد به نفس و انگیزه می دهید ولی اگر موقع خداحافظی بگویید: «اصلاً لازم نیست نگران باشی، هر وقت به من احتیاج پیدا کنی ظرف ۱۰ دقیقه خودمو می رسونم مدرسه.» انگار به طور غیرمستقیم می خواهید بگویید ممکن است اتفاق بدی در مدرسه برایش بیفتد و او را بی جهت نگران می کنید. زمانی که بچه ها به مدرسه می روند، والدین باید به آنها کمک کنند تا استقلال شخصیتی پیدا کنند و بتوانند خود را با شرایط مدرسه و چند ساعت دوری از خانواده تطبیق دهند.
اگر فرزندتان از امتحان دادن یا صحبت کردن در کلاس می ترسد، می توانید در خانه با انجام بازی های نمایشی این مهارت ها را در او تقویت کنید یا اگر برای انجام تکالیف مدرسه دچار استرس شده کمکش کنید تا با یک برنامه زمانی مناسب، از عهده انجام آنها برآید. به فرزندتان یاد بدهید به جای گفتن جمله «می دونم این امتحان رو هم خراب می کنم.» مرتباً به خودش بگوید: «می دونم که از پسش برمی آم.»
▪ تنهایی
بعضی از دانش آموزان از مدرسه بدشان می آید چون هیچ دوستی ندارند. اگر فرزندتان همیشه تنهاست، از شرکت در فعالیت های جمعی یا رفتن به اردو لذت نمی برد یا مرتباً وسایل باارزشش را به هم کلاسی هایش هدیه می دهد تا آنها دوستش داشته باشند، باید بدانید که او از تنهایی رنج می برد. شما باید به فرزندتان مهارت های اجتماعی را بیاموزید، مثلاً این که موقع حرف زدن به چشم های طرف مقابل نگاه کند یا با صدای بلند و واضح صحبت کند. به آنها یاد بدهید که چطور سر صحبت را با بقیه بچه ها باز کنند. مثلاً بگویند «سلام، اسم من علی است، اسم تو چیه دوست داری با هم توپ بازی کنیم »
اگر فرزندتان در زمینه ای خاص، مثلاً کامپیوتر مهارت دارد، از معلمش بخواهید این مسئله را سر کلاس مطرح کند و از بقیه بچه ها بخواهد که مثلاً برای یک پروژه درسی از او در آن زمینه کمک بگیرند. بدین ترتیب هم احساس عزت نفس در او بالا خواهد رفت و هم دوستان زیادی پیدا خواهد کرد.
▪ خشونت
یکی از مواردی که موجب ترس و واهمه بچه ها از مدرسه می شود این است که بعضی از بچه های بزرگتر آنها را در مدرسه اذیت می کنند. بهترین راه این است که از آنان بخواهید ماجرا را برای معلمشان تعریف کنند. اگر خودتان قصد مداخله دارید بهتر است با مدیر مدرسه صحبت کنید نه با والدین دانش آموزی که فرزندتان را اذیت می کند زیرا در آن صورت فرزندتان شرمنده و خجالت زده می شود و این ممکن است حتی مشکل را تشدید هم بکند.
▪ مشکلات یادگیری
وقتی بچه ها احساس می کنند با وجود تلاش زیاد باز هم از بقیه کلاس عقب هستند دلسرد و ناامید می شوند. بسیاری از مشکلات کودکان در یادگیری به ضعف آنها در بینایی یا شنوایی مربوط است. والدین باید نشانه های این دو ضعف جسمانی را به خوبی بشناسند و هرگاه آنها را در فرزندشان دیدند، به پزشک مراجعه کنند.
بعضی از بچه ها در زمینه یادگیری دروس ناتوانی هایی دارند. آنها خیلی زود ناامید می شوند، نمی توانند تکالیف شان را کامل انجام دهند و اصلاً به حرف های معلم توجه نمی کنند. آنها گاهی موارد بسیار ساده مانند شماره تلفن خانه، الفبا یا جزئیات داستانی که به تازگی شنیده اند را به خاطر نمی آورند.
اگر احساس می کنید فرزندتان در یادگیری مشکل دارد با معلمش و یک پزشک مشورت کنید و از آنها بخواهید توانایی های ذهنی فرزندتان را نسبت به سایر همسالانش بسنجند.
▪ نارضایتی از معلم
اگر فرزندتان به طور مرتب از معلمش به شما شکایت می کند و می گوید که او رفتاری ناعادلانه دارد یا بداخلاق است، بهترین راه این است که یک روز با فرزندتان به مدرسه بروید و در دفتر مدرسه با معلم ملاقات کنید. اجازه بدهید فرزندتان و معلمش چند دقیقه با هم صحبت کنند تا روابطشان نسبت به گذشته کم کم بهتر شود. اگر مشکل بدین صورت حل نشد و احساس کردید فرزندتان کلاً نمی تواند با شیوه تدریس معلمش کنار بیاید، از مدیر بخواهید او را به کلاس دیگری بفرستد.
به یاد داشته باشید که بچه ها خیلی خوب بلدند والدینشان را علیه معلم به بازی بگیرند! پس هر داستان وحشتناکی که راجع به مدرسه و معلمشان می گویند را سریع باور نکنید. بهتر است برای فهمیدن کامل حقیقت با معلم، مدیر یا مشاور مدرسه صحبت کنید. اگر بتوانید بفهمید که چرا فرزندتان از مدرسه رفتن بدش می آید، معمولاً می توانید به آسانی راه حل مناسبی برایش پیدا کنید.
منبع:روزنامه ایران
برچسبها:
معلم نقش مهم و اساسي در انضباط و ايجاد فضاي رواني کلاس دارد ولي ذکر اين نکته ضروري است که کليشهاي کردن رفتار و معلومات دانشآموزان، هدف آموزش و پروش پويا نيست و با اهداف تعليم و تربيت مغايرت دارد.
ناکاميها، تعارضها، اضطرابها و بعضي از خصوصيات جسمي، رواني و شخصيتي دانشآموزان سبب کشمکشهايي گوناگون در کلاس ميشود و نظم محيط سالم و انضباط آموزشگاهي را بر هم ميزند. در اين خصوص معلم ميتواند با درک صحيح احساسهاي منفي دانشآموزان گامهاي مثبتي در جهت پيشگيري از بروز اختلال و حل مشکلات آنان بردارد. وقتي معلم، شاگرد را درک کند و بدون عيبجويي با ديده تفاهم با او رفتار کند، شاگرد درمييابد که معلم غمخوار اوست و ميتواند در راه مشکلگشايي او موثر باشد. در نتيجه استرس و اضطرابش فروکش ميکند و احساسهاي منفي او به احساسهاي مثبت تبديل ميشود.
دانشآموزان ممکن است با معضلات گوناگون همچون مشکلات خانوادگي، اقتصادي، اجتماعي و غيره درگير باشند که سبب بروز اضطراب شود. عوامل استرسزا در زندگي فرد متنوع و گوناگون است. نمره درسي، کمرويي، انضباط خشک، تنبيه معلم، سرزنش دوستان، محيط ناآرام، جو نامطلوب عاطفي خانواده، جو نامناسب کلاس، بيماري و مشکلات جسمي و نظاير آن ميتوانند سبب بروز بسياري از مشکلات عاطفي و رفتاري شوند. براي برقراري انضباط مطلوب و سازنده، معلم بايد بداند که در موقعيتها و موارد گوناگون چه وظيفهاي بايد انجام دهد، بنابراين به کارگيري اصول اساسي رفتاري معلم در موقعيتهاي خاص براي اضطرابزدايي مفيد و کارساز خواهد بود.
شيوه برخورد با دانشآموزان را نميتوان به يک روش خاص محدود ساخت زيرا شيوههاي آموزشي گوناگوني وجود دارد که هر يک در جاي خود کارسازترين است و هر روشي به وسيله هر کسي درباره هر دانشآموز نتيجه معيني را به دنبال نخواهند داشت. برقراري ارتباط سالم و با اصول درست است که ميتواند سبب واکنش مثبت دانشآموز شده و تعادل رواني او را به دنبال داشته باشد بنابراين توجه به موارد زير جهت اضطرابزدايي در مدارس به وسيله معلمان و مربيان لازم به نظر ميرسد:
1) ضروري است معلم بدون تکلف دانشآموزان را دوست بدارد و به صورت افرادي محترم بپذيرد تا مورد احترام دانشآموزان قرار بگيرد. در اين صورت است که دانشآموزان با اطمينان بيشتر به خواستههاي او پاسخ ميدهند.
2) لازم است معلم با آمادگي کامل در کلاس درس حاضر شود، درس را به موقع آغاز کند و از روشهايي در تدريس استفاده کند که ضمن تسلط کامل بر کلاس، دانشآموزان را فعال کرده و زمينه بدرفتاري را کاهش دهد.
3) نظر به اينکه خصوصيات شخصيتي معلم و برخوردهاي مقطعي او در موارد خاص، رفتار دانشآموزان را جهت ميبخشد، ضروري است معلم رفتار خود را به گونهاي تنظيم کند که هيجانات، تعيين کننده رفتارش نباشد و در برخوردهاي مقطعي نيز با اتخاذ روشهاي مناسب درخصوص جهت بخشي رفتار دانشآموزان اقدام کند.
4) ضروري است، معلم با آگاهي از عوارض روشهاي مستبدانه و آزاد گذارنده، در خصوص اتخاذ روش مناسب و منطقي که به تعامل سازنده ميان او و شاگردانش منتهي ميشود، اقدام کند.
5) معلم بايد در برخورد با اختلالات عاطفي و رفتاري دانشآموزان کليشهاي برخورد نکند بلکه به تناسب شناختي که از دانشآموزان دارد به انتخاب روش بپردازد زيرا هر روشي به وسيله هر کسي و درباره هر دانشآموزي سبب يک نتيجه معين نخواهد شد.
6) اتخاذ روش خاص براي اصلاح رفتار دانشآموزان در ساير شاگردان کلاس تاثير دارد، بنابراين معلماني که در برخورد با مسايل انضباطي منطقي و جدي باشند، تاثير بيشتري در اصلاح رفتار ساير دانشآموزان خواهند داشت.
7) در صورت برخورد با مشکلات جسمي، رواني، عاطفي، تحصيلي و انضباطي به تناسب با کمک مربيان بهداشت، مشاوران، مربيان پرورشي و مسوولان مدرسه اقدام اساسي صورت گيرد.
برچسبها:
فوبياي مدرسه ( ترس مرضي ) يكي از انواع اضطراب اجتماعي است
كه معمولا در دانش آموزان دوره ابتدايي بخصوص دانش آموزان كلاس اول بروز مي دهد. كودكاني كه نگران ترك كردن خانه هستند يا اضطراب جدايي دارند در خط اول فوبياي مدرسه قرار مي گيرند زيرا آنها مدرسه را مظهر و عامل دور شدن از خانه و خانواده مي دانند و از آنجايي كه نمي خواهند از خانواده و بويژه مادر ( يا مراقب ) دور باشند سعي مي كنند تا از مدرسه دور شوند و اين تلاش را بصورت اضطراب نشان مي دهد.
معمولا والدين اين كودكان شاهد آن هستند كه فرزندشان علائمي را مانند :ضعف ، بيقراري و كسالت در روزهاي قبل از مدرسه و بعد از تعطيلات و روز اول هفته از خود نشان مي دهد .گاهي اين علائم تا دل دردهاي شديد ، رنگ پريدگي ، سرد شدن سرپنجه ها ،حالت تهوع پيش مي رودـ.
عوامل پيش بيني كننده فوبياي مدرسه :
1- تغيير و تعويض مدرسه
2 -مرگ والدين يا بستگان درجه يك
3- جدايي از والدين بويژه مادر
4 -بيماري والدين
5 -بيماري يا حادثه اي كه منجر به بستري شدن كودك شود
6 -ترس از موجودات جادويي يا خيالي
7 -ترس از تنهايي
پافشاري و اصرار والدين براي رفتن به مدرسه در شرايط اضطراب مي تواند باعث پيدايش علائم رواني و اختلالهاي جسماني در كودك شود. همراهي مادر با كودك در نخستين روزهاي مدرسه كمك كننده است مشروط به آن كه كم كم از توقف مادر در مدرسه كاسته شود.كودكان مبتلا به فوبيا مدرسه قبل از رفتن به مدرسه احساس شديد ترس از خود نشان مي دهند كه اين موضوع مانع رفتن او به مدرسه مي شود.
تحقيقات نشان داده است اكثر اين كودكان در بيرون از منزل غير فعال و ترسو هستند و روابط اجتماعي كمتري دارندوپدران اين گونه افراد معمولا تيپ درونگرا ، آرام و غير فعال هستند در صورتي كه مادران در منزل مسلط و با قدرت مي باشند و از كودك خود پشتيباني زيادي نشان مي دهند.همانطور كه بيان گرديد عوامل متعددي در برزو فوبيا مدرسه دخالت دارند كه بيماري جسماني ، تعطيلات ممتد مدرسه يا كلاس، تعويض معلم نيز از آن جمله اند.از خصوصيات بارز اين اختلال اين است كه اغلب در روزهاي بعد از تعطيلات هفتگي تشديد مي شود.
برچسبها:
شروع ماه مدرسه براي همه دانشآموزان استرسزا و نگرانکننده است
اما والدين ميتوانند با اجراي کارهاي ساده از اين دلهره کودکان خود بکاهند.
به نوشته هلثدي نيوز، ميتوان با آگاهي دادن و صحبت کردن با کودکاني که در مورد سال جديد تحصيلي نگران هستند آنها را آرام کرد و از اضطراب آنها کاست. محققان دانشگاه دوک توصيه ميکنند روش آگاهي دادن يکي از راههاي خوب و بهتر از دارو براي کمک به بچههايي است که هنگام نزديک شدن به سال تحصيلي جديد دچار دلهره و اضطراب ميشوند. علاوه بر اين آگاهي و صحبت کردن با کودک، اين روشها نيز کمککننده است.
1) از کودک بخواهيد تا هنگام صبح و عصر به تنفس خود توجه کند و دم و بازدم آگاهانه و عميق انجام دهد.
2) قدم زدن، بعد از شام با فرزند خود پيادهروي کنيد و با او در اطراف مدرسه قدم بزنيد.
3) تکنيک گوش کردن را به او بياموزيد، هنگام شام و ناهار از فرزند خود بخواهيد به موسيقي که برايش آماده کردهايد گوش دهد و در مورد احساساتاش صحبت کند.
برچسبها:
فرزند شما بيش از 3ماه مشغول تفريح و سرگرمي بوده و عملا هر كاري كه مايل بوده انجام داده است.
انجام مجدد وظايف مدرسه الزاما برايش خوشايند نيست. براي پشت سر گذاشتن اين مشكل كوچك نيازمند آن است كه شما كمي بيش از معمول در اختيارش باشيد و با تمام محبتتان او را در بر گيريد.
در اينجا 10 توصيه براي ورود به مدرسه بدون استرس را پيشنهاد ميدهيم.
1- او را به ساعت جديد عادت دهيد.
بعد از آن ميهمانيهاي تابستاني و تا ظهر خوابيدنها، فرزند شما نيازمند آن است كه دوباره به ريتم جديدي عادت كند. چند روز قبل از ورود به مدرسه، از او بخواهيد كه شبها زودتر به رختخواب برود و صبحها زودتر از خواب بيدار شود. بهتر است كه ديرتر از 9شب به رختخواب نرود و نيم ساعت هم به مطالعه در رختخواب اختصاص دهد.
2- او را از نظر رواني آماده كنيد.
چند روز قبل از ورود به مدرسه، با او در مورد مدرسه حرف بزنيد. برايش توضيح دهيد كه به چه دليل بايد به مدرسه برود و رفتن به مدرسه چه مزايايي به همراه دارد. گفتوگوهايتان بايد مطابق با شخصيت و سن فرزندتان باشد. مثلا همكلاسيهايش را دوباره ميبيند و با همكلاسيهاي جديد آشنا ميشود، به فعاليتهاي جديدي پي ميبرد و چيزهايي را يادميگيرد كه به رشد او كمك ميكند.
3- به او اطمينان خاطر دهيد.
او دل نگران است و زماني كه از ورود به مدرسه با او سخن ميگوييد، گريه زاري ميكند: «نه، من نميخوام مدرسه برم!». اين امر طبيعي است. به او بگوييد بهدليل آنكه ميخواهد معلم و كلاساش را عوض كند، نگراني او را درك ميكنيد و زماني كه شما نيز به سن و سال او بوديد روزهاي ورود به مدرسه همين نگرانيها را داشتيد اما دوستهاي زيادي پيدا كرديد. به او توضيح دهيد كه درصورت هرگونه مشكل، براي كمك به او و مقابله با آن در كنار او خواهيد بود.
4- او را آماده كنيد تا مستقل باشد.
بهخصوص بچههاي كوچكتر، عدماستقلال در آنان موجب استرسي واقعي ميشود. براي جلوگيري از آن به او كمك كنيد تا به تنهايي لباسهايش را بپوشد و دربياورد. براي كمك به او ميتوانيد برچسبهايي كه روي آنها اسم و يا علامتي نوشته شده است را روي لباسش بدوزيد تا بتواند به آساني آنرا را تشخيص دهد. علاوه بر آن، احتمال دارد كه2 كودك لباس شبيه بهم بپوشند و اين امر از سردرگمي مداوم آنان جلوگيري ميكند.
5- مراقب سنجش بينايي، شنوايي، معاينه دندانها و واكسيناسيون او باشيد.
براي آينده فرزندتان مهم است كه اين معاينهها را انجام دهيد زيرا بعيد نيست كه بهدليل ضعف بينايي و يا شنوايي، كودك به شاگرد ضعيفي تبديل شود. اگر نتواند بهخوبي ببيند و يا حرفهاي معلم را به درستي بشنود، چگونه ميتواند درسهايش را بهخوبي ياد بگيرد؟
6- فرزندتان را با مدرسه جديدش آشنا كنيد.
منتظر نخستين روز مدرسه نمانيد تا مدرسه جديدش را به او معرفي كنيد. هيچچيزي دلهرهآورتر از مكاني نيست كه هيچ شناختي از آنجا ندارد زيرا در محيط جديد احساس سردرگمي ميكند. براي آنكه او را با مكان جديد آشنا كنيد، او را چندين بار به مدرسه ببريد و مكانهايي چون حياط مدرسه، كلاسها، محوطه سرپوشيده را به او نشان دهيد. او را روزهايي كه مدرسه براي ثبت نام باز است، به مدرسه ببريد. اين عمل در روز ورود به مدرسه به او شناخت جديد و اعتماد به نفس ميدهد.
7- براي او كتابهايي در مورد مدرسه بخريد.
كتابهايي در مورد مدرسه و بهخصوص نخستين روز مدرسه برايش تهيه كنيد. بچهها عاشق اين هستند كه با قهرمانان داستانهاي كتابهاي آموزشي همزاد پنداري كنند. علاوه بر آن ميفهمند بچههاي ديگري هم هستند كه روز اول مدرسه يا گريه ميكنند و يا دل نگران هستند. و با تمام اين حرفها هميشه اين مسئله ختم بهخير ميشود!
8- كيف كوچكي براي وسايل شخصياش آماده كنيد.
داخل كيفش شيئي كه به آن علاقه خاصي دارد مثل يك اسباب بازي، عكسهايي كه جمعآوري ميكند، و يا يك عروسك پارچهاي بياندازيد. با اين عمل، به او اطمينان خاطر ميدهيد كه قسمتي از محيطي كه به آن عادت دارد را به همراه دارد.
9- اولين روز مدرسه
براي آنكه نخستين روز مدرسه باعجله خود را آماده نكنيد، دير از خواب بيدار نشويد. فرزندتان بايد به راحتي از خواب بيدار شود و صبحانه خوبي بخورد. چنانچه بهدليل اضطراب اشتها نداشته باشد، به او اصرار نكنيد اما برايش تغذيهاي مثل ساندويچ نان و پنير، ميوه و... آماده كنيد و داخل كيف مدرسهاش بگذاريد
10- او را تا مدرسه همراهي كنيد.
درصورت امكان او را تا كلاساش همراهي كنيد. و چنانچه نتوانيد او را ببريد، احساس گناه نكنيد بلكه همه چيز را خوب برايش توضيح دهيد سعي كنيد سرشب برايش وقت بگذاريد تا او بتواند نخستين روز مدرسه را برايتان تعريف كند
برچسبها:
مهر که میآید مدرسههراسی هم میشود
یکی از سوژههای داغ موردتوجه والدینی که بچههایشان کلاساولی هستند و تازه میخواهند فضای درس و مدرسه را تجربه کنند. اما این سؤال که ریشههای این هراس چیست و چه عواقب و تبعاتی به دنبال دارد، سؤالی است که سوژه بحث روانشناسان است و به همین بهانه، این هفته گفتگوی ما با دکتر حسین ابراهیمیمقدم به همین موضوع اختصاص دارد...
▪ آیا مدرسههراسی (ترس مفرط بعضی کودکان از مدرسه) در روانشناسی، تعریف بهخصوصی دارد؟
ـ بیمیلی شدید برای رفتن به مدرسه را ترس از مدرسه میخوانند. این مشکل بیشتر در مدارس ابتدایی دیده میشود و اگر در مقاطع تحصیلی بالاتر گزارش شود باید بررسی عمیقتری در مورد شاگردان، صورت گیرد زیرا احتمال همراه بودن و یا وجود مشکل حادتری که واکنش ظاهری آن، به صورت ترس از مدرسه است، وجود دارد. این دسته از دانشآموزان دچار اضطراب شدید و مفرط به هنگام جدا شدن از افراد مورد علاقه خود مثل مادر یا خانه یا محیطهای موردنظر خود میشوند که بهصورت واکنش ترس از مدرسه و بیمیلی در رفتن به مدرسه یا در واقع جدا شدن از موردهای مورد علاقه خود، نشان داده میشود. این ترس شدیدتر از آن چیزی میباشد که معمولا کودکان در این سن نشان میدهند زیرا بهطور کلی بچهها در سنین اولیه ورود به مدرسه بیشتر مایل هستند در خانه باقی بمانند و نزد دیگر افراد خانواده به سرگرمی بپردازند ولی این گروه از کودکان آنچنان از این جدایی و ترک منزل در هراس میباشند که عوارض جسمانی و روانی جنبی از خود بروز میدهند.
▪ پس درست نیست بگوییم کودک از مدرسه میترسد؟
ـ در واقع ترس از مدرسه نیست که کودک را وادار میکند به مدرسه نرود بلکه ترس از جدایی و وابستگی شدید کودک به یکی از افراد خانواده و به خصوص مادر است که مانع رفتن او به مدرسه میشود. این گروه از دانشآموزان به علت دلبستگی به مادر یا فرد دیگری در خانواده هنگام جدا شدن از او دچار نگرانی شده و تصور میکنند در هنگام نبودن او در نزد فرد مورد نظر ممکن است حادثهای برای آنها پیش بیاید و او تنها بماند. پس مشکل اساسی واهمه از رفتن به مدرسه نیست، بلکه ترس از ترک کردن خانه و به بیان دیگر اضطراب ناشی از جدایی است.
▪ آیا ممکن است نگرانیهای خود مادر هم تاثیر داشته باشد؟
ـ شاید هم بهدلیل نگرانیهای مادر قبل از ورود کودک به مدرسه و یا در دوران ورود کودک به مدرسه است که دانشآموز فکر میکند فردی ضعیف بوده و نیاز به حمایت دارد و چهبسا که ممکن است حوادثی برای او پیش بیاید که خودش قادر به رفع آنها نیست، پس در نتیجه از جدایی مضطرب میشود و مایل است که در نزد مادر بماند. این کودکان خیلی کمتر از حد معمول تجربه جدایی از والدین را در دوران کودکی چشیدهاند و به مادر خود وابستگی بیش از حد دارند و بدون مشورت مادر هیچکاری نمیتوانند بکنند. توجه داشته باشیم مادرانی که به کودکان خود بیش از حد معمول توجه میکنند فرزندانی متکی بر دیگران و دارای ضعف نفس بارمیآورند. عکس این مطلب هم درست است. به این معنی که عدم علاقهمندی به کودک از طرف مادر سبب طرد شدن او گشته، در نتیجه فرزندانی بیعاطفه، عصبی و مضطرب به وجود میآورند. ظاهرا اصل تعادل بهترین روش تربیت است.
▪ علایم فیزیولوژیکی که معمولا با این مشکل همراه است، چیست؟
ـ علایم این حالت در طیف گستردهای از گریستن تا سردرد خفیف و ناراحتی و دلدرد را شامل میشود. همچنین بیاشتهایی، حالت تهوع، استفراغ، سردرد، بیحالی، اسهال و درد دست و پا همراه با فوبیای مدرسه وجود دارد. معمولا این حالت در صبح زود رخ میدهد و در مواقعی که مساله مدرسه رفتن منتفی است، فروکش میکند و در روزهای تعطیل و یا در اوایل تعطیلات آخر هفته کمتر یا اصلا دیده نمیشود.
▪ از نظر جنس و سن هم تفاوتی وجود دارد؟
ـ این نشانه بین دختران کمی متداولتر از پسران است. هرچند کودکان بزرگتر هم دچار این عوارض میشوند ولی این امر بین سنین ۵ تا ۸ سالگی و بعدها نیز در ۱۱ سالگی معمولتر و متداولتر است.
▪ والدین این بچهها معمولا چگونه افرادی هستند؟
ـ مادران این کودکان معمولا کمالگرا، مستبد و بیش از حد مراقب و یا سهلگیر هستند، در حالی که پدران بیکفایت و بیعلاقه میباشند. اینگونه والدین کلا نسبت به آموزش و پرورش، نظر نامناسبی دارند. مادر با رفتن فرزندش به مدرسه، احساس تنهایی میکند و ناخودآگاه دوست دارد کودکش در خانه بماند. شاید بین او و همسرش اختلاف است و او به ویژه در پی عشق و مصاحبت فرزندانش است. شاید شما هم در روز اول مدرسه مادرانی را دیدهاید که در چشمانشان اشک حلقه زده است. گاهی مادران به فرزندانشان بیش از فرزندان به مادران میچسبند. در این مواقع مادر دارای یک نگرش متضاد عاطفی میشود. او میداند که رفتن کودکان به مدرسه لازم و ضروری است ولی تمایلاش آن است که در خانه بمانند. او با روشهاش بسیار ظریف نشان میدهد که از ماندن کودک در خانه متأسف نیست، در عین حال هم، بدون آنکه خود متقاعد شده باشد، کودک را در رفتن به مدرسه اجبار میکند. هنگامی که فرزندش مدرسه را آغاز میکند، او مرتبا عبارات غیرلازمی چون «وضع تو خوب است»، «خیلی هم بد نیست» را به زبان میآورد و غیرمستقیم به کودک تلقین میکند که او مدرسه را دوست نخواهد داشت. ممکن است مادر خود از مدرسه منتنفر باشد و ترتیبی دهد تا احساس واقعیاش به کودک منتقل شد ولی فراموش نکنیم که همه اینها ناخودآگاه است.
▪ آیا این کودکان از نظر هوش با کودکان دیگر فرق دارند؟
ـ کودکانی که از مدرسه میترسند معمولا بهره هوشی مناسبی دارند و احتمالا در مدرسه نیز شاگرد خوبی هستند ولی دارای زمینههای ترس و بزدلی، ناپختگی، انفعالی و انزواطلبی هستند. به همین دلیل از جنگ و دعوا، ورزشهای سنگین و فعالیتهای اجتماعی اجتناب میکنند.
▪ آیا حسادت به فرزند دیگر هم تاثیری دارد؟
ـ هرچند که همه بچهها حسود بوده، رقابت خواهر یا برادر را عاملی برای حسادت ورزیدن میبینند لکن چنین کودکی مایل نیستند هیچگاه خواهر یا برادر خود را با مادر در خانه رها کرده، به مدرسه بروند.
▪ احتمالا در مدرسه چه عواملی میتواند این مشکل را به وجود آورد؟
ـ البته عواملی هم در مدرسه وجود دارد که میتواند ترس از مدرسه را در کودک به وجود آورد، مانند اذیت و آزار توسط کودکان دیگر یا معلم، سر به سر گذاشتن، لقب دادن، ترس از شکست و ردی، فشارهای ناشی از امتحان، اختلالات ویژه یادگیری و رسیدن به موقعیت بالاتر و یا مدارج مختلف، عقب ماندن در نتیجه بیماری. اضطراب درباره بازگشت به مدرسه و یا ترس از تنبیه به خاطر عمل خلاف یا بزهکاری... مخالفت نهایی کودک برای رفتن به مدرسه، معمولا در روزها و هفتههای اولیه سال تحصیلی است و آن هم همراه با علایم جسمانی با گریستن تقریبا مداوم. در این موارد کودک عذرهای خود را با بهانههایی از معلم، تنبیه، اذیت و آزار، غذای مدرسه، ترس از رد شدن در امتحانات و ... در هم میآمیزد، در حالی که پرهیز از مدرسه حاصل ترکیب عواملی چون بیثباتی، کنترل غیرمنطقی در خانه، شخصیت کودک و احتمالا مسایل موجود در مدرسه است.
▪ گاهی دیده میشود که این بچهها خیلی هم پرخاشگری میکنند. نظر شما چیست؟
ـ عدهای معتقدند که ترس از مدرسه اغلب حاصل خصومت و کینهتوزی متقابل و سرکوبشده بین دختر و مادر است که در ارتباط دختر با مدرسه متبلور میشود. ممکن است کودک اجتناب از رفتن به مدرسه را، بهعنوان وسیلهای برای جلبتوجه و کوشش جهت رسیدن به حقوق خویش، به کار گیرد. شاید هم مشکل واقعی پرخاشگری باشد، یعنی میل به آرزوی غلبه کردن بر دشمن.
دکتر حسین ابراهیممقدم
روانشناس
روزنامه سلامت
برچسبها:
بسیاری از کودکان و والدین آن ها با نزدیک شدن به فصل بازگشایی مدرسه ها احساس اضطراب فزاینده ای می کنند... ترافیک صبحگاهی، تکالیف درسی، شتاب بیشتر زندگی. هر چند این بدان معنی نیست که ما مدرسه را دوست نداریم اما تغییرات تازه ای که «بازگشت به مدرسه» به همراه خود می آورد (معلمان جدید، همکلاسی های جدید، موضوعات جدید) می تواند باعث افزایش استرس گردد.
به راهکارهایی برای مقابله با استرس بازگشت به مدرسه در کودکان و نیز در خودتان اشاره می شود.
● زودتر شروع کنید
اغلب خانواده ها در طول تابستان، فکر و خیال مدرسه را کنار گذاشته و به کارهای دیگر می پردازند. چند هفته زودتر شروع کردن کارهای مربوط به مدرسه ممکن است کمی تعطیلات شما را بر هم بزند امّا فرایند بازگشت به مدرسه را تسهیل خواهد کرد. از اواسط شهریور، ساعت خواب خود را با زمان مدرسه رفتن تنظیم کنید و همین طور سعی کنید وعده های غذایی خود را در زمانبندی مرتب تری صرف کنید. این توصیه تنها برای بچه های کوچک نیست. نوجوانان و بالغان نیز برای عملکرد مناسب روزانه به خواب مناسب و کافی نیاز دارند. زودتر شروع کردن این برنامه به شما کمک خواهد کرد که سال تحصیلی جدید را با آمادگی بیشتری شروع کنید و روز اول مهر، دچار اضطراب فزاینده نشوید.
● سر زدن به مدرسه پیش از شروع کلاس ها
سر زدن به مدرسه پیش از شروع رسمی کلاس ها ایده خوبی است. این کار به کودکانی که برای نخستین بار به کودکستان می روند، کلاس اولی ها، دانش آموزان راهنمایی و حتی دبیرستانی ها کمک می کند که احساس راحتی بیشتری با مکان جدید پیدا کنند و آمادگی ذهنی بهتری نسبت به جایی که قرار است بروند بیابند. حتی برای دانش آموزانی که به همان مدرسه قبلی باز خواهند گشت نیز دانستن این که کلاس جدید کجاست و سلام و احوالپرسی با کارکنان مدرسه، بر هیجان آن ها درباره بازگشت به مدرسه خواهد افزود.
● مشارکت در کلاس بندی
اگر می توانید در مورد کلاس بندی کودک خود نظر دهید، کلاسی را انتخاب کنید که حداقل یکی از دوستان بچه شما در آن باشد. و اگر نظر شما در این مورد نقشی ندارد با والدین دیگر صحبت کنید و سعی کنید قبل از شروع کلاس ها بفهمید که فرزندتان با چه کسی یا کسانی همکلاسی خواهد شد و در صورت امکان آن ها را با هم آشنا کنید. این کار، بر اشتیاق کودک شما برای رفتن به مدرسه خواهد افزود. اگر فرزند شما برای نخستین بار به کودکستان می رود بهتر است او را با یکی از همکلاسی هایش آشنا کنید و از یک هفته قبل از شروع کلاس ها برای آن ها قرار بازی کردن با یکدیگر بگذارید. آن ها با این کار احساس راحتی بیشتری در کودکستان خواهند داشت و برای رفتن به کودکستان و دیدن دوستانشان مشتاق تر می شوند.
● آماده شوید
اکثر خانم ها می گویند که هیچ چیز مثل خرید کردن باعث کاهش استرس نمی شود! از شوخی گذشته، بردن کودک همراه خود برای خرید کیف و کتاب و سایر چیزهای لازم برای شروع سال تحصیلی، شور و اشتیاق او را برای رفتن به مدرسه افزون تر می کند.
علاوه بر این، محل مطالعه و انجام تکالیف درسی فرزندتان را نیز قبل از شروع مدرسه تعیین کنید. این نکته مهمی است که فرزند شما محل راحت و ساکتی برای این کار در اختیار داشته باشد. این مساله حتی در مورد کودکستانی ها هم صادق است زیرا این روزها اغلب آن ها نیز تکالیف خانگی دارند. همچنین بهتر است روال های آماده سازی فرزند برای رفتن به مدرسه، نظیر آماده کردن لباس از شب قبل، قرار دادن کفش ها جلوی در و ... ، را پیش خود مرور کنید تا برای شروع مدرسه آمادگی کافی داشته باشید و تغییر برنامه زندگی در شروع سال تحصیلی، شما را دچار استرس نکند.
● با همدیگر صحبت کنید
یکی از بهترین شیوه های از بین بردن اضطراب «بازگشت به مدرسه» و آماده شدن برای سال تحصیلی جدید، صحبت کردن با فرزند خود درباره احساس او از مدرسه رفتن است. بگذارید فرزندتان به شما بگوید که چه چیزهایی برایش جالب و چه چیزهایی نگران کننده است. اگر فرزندتان به اظهار نظر منفی در مورد مدرسه رفتن پرداخت، فوراً به مخالفت با او برنخیزید و اجازه دهید احساسش را راحت بیان کند. سپس به او در یافتن راه حل و یا تغییر تمرکز و توجهش به چیزهای مثبت مثل دیدن دوستان، یادگیری مطالب جدید و رشد و بالندگی، کمک کنید. این کار به فرزند شما احساس آرامش و راحتی بیشتری می بخشد و به شما نیز کمک می کند تا از انتظارات او آگاه شوید و به دنبال چاره جویی باشید. ایجاد یک فضای ارتباطی باز و راحت بین والدین و فرزندان بسیار اهمیت دارد و هنگامی که فرزند بداند که شما همواره برای حمایت از او و ارتباط باز و آزادانه دردسترسش قرار دارید، نه تنها به یکی از مهم ترین توصیه های تعلیم و تربیت فرزند عمل کرده اید بلکه راه را برای موفقیت تحصیلی او نیز هموارتر خواهید ساخت.
● سخن پایانی
مهم ترین نکته ای که در مقابله با اضطراب بازگشت به مدرسه باید به یاد داشت، آمادگی (ذهنی، تدارکاتی و ...) و تأکید بر نکات مثبت (دوستان، مطالب تازه، معلمان خوب، رشد و ...) است. اگر شما علاقه مندی خود را به چیزهایی که سال تحصیلی جدید به همراه خود آورد نشان دهید، مطمئن باشید که فرزندتان با شما همراه خواهد شد و اضطراب و تنش جایش را به اشتیاق و هیجان خواهد داد.
بسیاری از کودکان و والدین آن ها با نزدیک شدن به فصل بازگشایی مدرسه ها احساس اضطراب فزاینده ای می کنند... ترافیک صبحگاهی، تکالیف درسی، شتاب بیشتر زندگی. هر چند این بدان معنی نیست که ما مدرسه را دوست نداریم اما تغییرات تازه ای که «بازگشت به مدرسه» به همراه خود می آورد (معلمان جدید، همکلاسی های جدید، موضوعات جدید) می تواند باعث افزایش استرس گردد. در این مقاله به راهکارهایی برای مقابله با استرس بازگشت به مدرسه در کودکان و نیز در خودتان اشاره می شود.
برچسبها:
دكتر بيرشك رييس انجمن روانشناسان ايران : براساس گفته خانواده ها گهگاه محيط آموزشي پراز فشار بر روي بچه هاست.
* دكتر وهاب زاده : ما حداقل درمدارس حق نداريم سياستهاي بهداشت روان را به هرطريق كه مي خواهيم و بطور سليقه يي اعمال كنيم.
زماني دركشور انگليس آمارها نشان داد از تمايل جوانان براي حضور دركليسا كاسته شده است. انگليسي ها براي تداوم توجه جوانانشان به كليسا به كاري بزرگ دست زدند. آلت موسيقي ارگ بطور تاريخي كاركردي مهم دركليساهاي غرب داشته اما انگليسي ها گيتار را جايگزين ارگ كه به نظر جوانان از مدافتاده بود كردند و كليسا مجدداً جايگاه خود را در بين جوانان بازيافت. آنها اين خط مشي را براساس يافته يي روانشناسانه به اين مضمون به كار گرفتند: «اجبار جوان را به عكس العمل وا مي دارد بنابراين در مواجهه با او بايد آنچه اقتضاي نسل و تمايلاتش است به كار گرفت». دركشورهاي پيشرفته جايي كه كودكان و نوجوانان تحت فشارهاي رواني قراربگيرند حريمي به نام خانواده يا مدرسه وجود ندارد. مددكاران و روانشناسان وضعيت كودكان و نوجوانان را در خانواده ومدرسه تحت نظارت كامل دارند و دادگاهها به راحتي به جدايي كودك آزارديده از خانواده اش رأي مي دهند و به پدريابي و مادريابي براي او دست مي زنند و مدارسي كه كودكان را تحت فشار قرار مي دهند به سرعت محكوم مي شوند.
درايران چنين نظارتي بر روان شهروندان وجود ندارد. برعكس به دنبال وخيم شدن بحران اقتصادي و پيامد آن چندشغله شدن والدين كنترل رواني بر كودكان و نوجوانان حتي به مراتب سست تر از گذشته شده است. بدون آنكه براي جبران اين كمبود مدارس براي نظارت رواني دانش آموزان به پيشرفت قابل توجهي دست يافته باشند و يا حتي بتوان مطمئن بود مدارس به مشكلات رواني دانش آموزان دامن نمي زنند. به عنوان نمونه يي از عوامل تشديدكننده ي مشكلات رواني درمدارس دكتربهروز بيرشك رييس انجمن روانشناسي ايران به مشكلات نظام آموزشي ايران اشاره مي كند: «براساس گفته خانواده ها گهگاه محيط آموزشي پراز فشار بر روي بچه هاست. تكاليفي كه به بچه ها داده مي شود زياد است و يا در مدرسه توجه زيادي به حفظ كردن ديده مي شود . تفكر و خلاقيت و تمرين براي ارايه راه حل وجود ندارد. وقتي تمام ارزيابي عملكرد دانش آموز براساس نمره صورت مي گيرد معيار ارزشگذاري براي دانش آموز بتدريج نمره مي شود. همچنين به نظر مي رسد مدارس تكليف را به گردن خانواده ها مي اندازند و حضور يكي از والدين براي انجام تكليف ضرورت پيدا كرده . اين موضوع استقلال را از بچه ها گرفته و در جاهايي افت تحصيلي به وجود آورده. درحالي كه خودپنداري بچه ها دراين دوره درحال شكل گيري است و اتكا به ديگران و عدم قبول خود حالت منزوي بودن به دانش آموز مي دهد. دراين زمينه شكايات زيادي از مدارس وجود دارد كه از نظر بهداشت رواني صحيح نيست».
نوع نظام آموزشي تنها عامل ايجاد مشكلات رواني در مدارس نيست. دوران مدرسه دوره يي از شكل گيري روان كودكان و نوجوانان است و هررفتار اشتباهي از سوي كادر مدارس عواقب وخيمي به همراه دارد. درحالي كه چنين اتفاقاتي درمدارس ايران به وفور رخ مي دهد. دكتر بيرشك تأكيد مي كند: «دوره مدرسه مرحله يي است كه درآن سرنوشت بچه ها رقم زده مي شود. بچه ها از محدوديت خانه وارد اجتماع مي شوند و براي نخستين بار احساس رقابت موفقيت و ارزش داشتن را خارج از خانواده تجربه مي كنند. دراين مرحله نقش مربيان اساسي است. هربرخورد نامعقولي دانش آموز را از درس خواندن زده مي كند و ديد او را نسبت به ادامه تحصيل و شغل خدشه دار مي كند. درحالي كه شناخت معلم از توان دانش آموزان دركمك به آنها مؤثر است. درمدارس انتظار براين است كه مربيان اطلاعات بيشتري در زمينه شناخت جنبه هاي روانشناختي و رشد بچه ها و علوم رفتاري داشته باشند به اين ترتيب كه بدانند در هرسني چگونه با دانش آموزان رفتار كنند. آنها بايد بدانند كه همه بچه ها يكسان نيستند و ممكن است كودكي درحالي كه با هوش است اختلال توجه داشته باشد. دراين حالت به جاي ايجاد فشار بيشتر بر بچه ها مربيان مي توانند او را به متخصصان يا مراكز مشاوره معرفي كنند. ما بايد بدانيم نحوه برخورد با كودكان دراحساس آنان نسبت به ديگران تأثيرگذار است. البته تشكيل انجمن اوليا و مربيان و يا دعوت از متخصصان از سوي مدارسي كه به روان دانش آموزان علاقه مندند به شرط تداوم و جدي گرفتن گام مثبتي است».
با اين وجود شواهد موجود حاكي از رهاشدگي رواني همه اقشار جامعه ايران است. اين درحالي است كه كشورهاي پيشرفته هزينه زيادي بابت نظارت بر روان شهروندان خود و رسيدگي به مشكلات رواني آنها مي پردازند والبته بازده آن را به شكل توسعه همه جانبه خود دريافت مي كنند. «درحال حاضر درهمه جاي دنيا سرمايه گذاريهاي زيادي انجام مي شود تا نسل جوان از نظر رواني سالم و از كارآيي رواني لازم برخوردار باشد». دكتر عبدالوهاب وهاب زاده متخصص علوم اعصاب از دانشگاه آكسفورد و رييس بخش تحقيقات علوم اعصاب انستيتو روانپزشكي تهران با اشاره به اين نكته وجود تشكيلات منسجمي را براي سازماندهي مسائل رواني ضروري مي داند. وي مي گويد: «يكي از مشكلات رواني دركشور ما بروز رفتارهاي غيرمنطبق بافرهنگمان است. فرهنگي كه مربوط به چنددهه نيست و درطول هزاران سال ايجاد شده . من آمار دقيقي از اين رفتارها در دست ندارم ولي مي دانم كه بايد ريشه يابي شوند و راه حل آنها هم بطور عملي پيش بيني مي شود. چون تشخيص رفتار سالم و ناسالم فرهنگي كار بسيار مشكلي است. موضوعات جديدي نظير اعتياد و ايدز هم به اين موارد پيوسته كه منحصر به كشور ما نيست و ما نياز داريم درهمان سطحي كه جهان درمقابل ناهنجاريهاي جديد راههاي بهداشتي توصيه مي كند تلاش كنيم. تمام اين كارها جز از طريق سرمايه گذاري درست و ايجاد تشكيلات منسجم امكان پذير نيست وگرنه تلاشهاي جداگانه مراكز مختلف نتيجه نمي دهد».
زيان ناشي از نبود تشكيلات و سازماندهي در امور رواني را دكتر وهاب زاده درمورد ريشه يابي و حل مشكلات رواني ناشي از جنگ ايران وعراق مشاهده كرده و طبيعي است كه كمبود اين تشكيلات خود را در مدارس نيز به رخ مي كشد. وي مي گويد: «به كارگرفتن الگويي كه امتحان نشده و جنبه شخصي دارد مي تواند خطرناك باشد. برداشتهاي غلط معلمي كه از تحصيلات مرتبط يا كافي برخوردار نيست و مسؤول بهداشت رواني مدرسه شده مي تواند معضل بهداشتي ايجاد كند. من دانش آموزاني را مشاهده كرده ام كه كادرمدرسه بي آنكه قوه تشخيص رواني داشته باشند آنها را رواني ناميده اند و درنتيجه واقعاً معضل بهداشتي برايشان ايجاد كرده اند. ما حداقل درمدارس حق نداريم سياستهاي بهداشت روان را به هرطريقي كه مي خواهيم و بطور سليقه يي اعمال كنيم. حتي وجود متخصصان اين فن به تنهايي درمدارس كافي نيست بلكه سياستها لازم است بطور سازماندهي شده درمدارس اعمال شود». نتيجه آن شده كه اين روانپزشك پس از مدتها تجربه به اين نتيجه رسيده «وضعيت رواني نوجوانان و جوانان ايراني از نظر علمي چنان ويژگيهاي متنوع و گوناگوني دارد كه براي كسي كه بخواهد دراين عرصه مطالعه كند بهترين موارد عرضه مي شود. وي مي افزايد: «ما واقعاً بايد خيلي مراقب باشيم. هزاره سوم ميلادي وضع خاصي ايجاد كرده كه زمان درآن عامل مهم و تعيين كننده يي است . نسل امروز به ماهواره و اينترنت دسترسي دارد و فن آوريهاي بشر هميشه شمشير دولبه است. بنابراين فن آوريها مي توانند مورد سوءاستفاده هم قرار گيرند».
نمونه يي از تشكيلات منسجمي كه دكتر وهاب زاده آن را براي سامان دادن به وضعيت رواني مدارس و بطوركلي وضعيت رواني جامعه ضروري مي داند را دركشور انگليس مشاهده كرده است. دراين كشور مددكاران اجتماعي حتي اتاق تك تك افراد را مورد بررسي قرار مي دهند ونظارت مي كنند كه بچه ها كجا مي خوابند و متوجهند كه قارچهاي خانه ممكن است موجب آسم دربچه ها شود. اين نظارت به نحوي است كه مددكاران همه خانوارهاي حوزه كاري خود را مي شناسند وازطرفي هم با ارگانهاي مختلف براي حل مشكلات اين خانواده ها درارتباطند. دكتر وهاب زاده مي گويد: «اگر مشكل در خانواده تشخيص داده نشود ورود چند بچه مشكل دار به يك مدرسه مي تواند درآن مدرسه همه گيري مشكل را ايجاد كند. اين همه گيري درمدارس كشور ما وجود دارد. به اين ترتيب كه درمدرسه يي خاص همه دچار مشكل مي شوند». وي مي افزايد: «دركشورهاي پيشرفته يي كه از قديم الايام مرفه بوده اند همه نگران رفتار آينده شان هستند . آنها بخوبي مي دانند درجامعه يي كه مشكلات رواني وجود رفاه همه به خطر مي افتد و زندگي درآن مشكل مي شود».
برچسبها:
يك روانشناس:
استفاده از رنگهاي گرم در شادابي وافزايش تحرك و يادگيري دانش آموزان موثر است
لباس فرم دانشآموزان حداقل داراي تركيبي از رنگهاي روشن باشد
يك روانشناس با اشاره به اين كه رنگها تاثيرات بسياري بر اندامهاي حسي افراد و به ويژه كودكان دارند، تاكيد كرد: رنگها روي قوه ادراك دانش آموزان اثر گذار هستند.
دكتر مصطفي تبريزي در گفت وگو با خبرنگار بهداشت و درمان ايسنا، با بيان اين كه نخستين مرحله يادگيري، دريافت دادههاي محيطي توسط گيرندههاي حسي است، تاكيد كرد: تنوع رنگ موجب افزايش دادههاي انتقال يافته به مغز ميشود و در نتيجه قدرت ادراك مغز افزايش مييابد.
وي با تقسيم رنگها به دو گروه سرد و گرم، افزايش جنب و جوش، شادابي و سرزندگي، دعوت به حركت و افزايش قدرت يادگيري را از ويژگيهاي رنگهاي گرم برشمرد و افزود: در مقابل، رنگهاي سرد باعث احساس تمايل به سكون و آرامش ميشود و دانش آموزان را از تحرك باز ميدارد و به خيال بافي و در خود فرو رفتن دعوت ميكند.
دكتر تبريزي با تاكيد بر اينكه تنوع رنگي در لباس نقش مهمي در يادگيري دانش آموزان دارد، اظهار كرد: با توجه به اين كه مقررات موجود، امكان استفاده از لباسهاي متنوع را فراهم نميكند، توصيه ميشود در لباس فرم دانش آموزان از تركيب رنگ گرم و سرد استفاده شود.
وي ادامه داد: تركيب نارنجي با سرمهاي، خاكستري با صورتي و ديگر رنگهاي گرم و سرد كه در كنتراست با يكديگر هستند ميتواند براي لباس دانش آموزان مناسب باشد.
اين روانشناس با اشاره به اين كه در روايات اسلامي نيز رنگهاي تيره مكروه هستند، افزود: استفاده از اين رنگها بدون تركيب با رنگ روشن در لباس دانش آموزان به خصوص دانش آموزان دوران ابتدايي اثرات مخربي در يادگيري و نيز شادابي آنان دارد.
وي با اشاره به اين كه به نظر ميرسد روانشناسي رنگها در كيف و كفش و وسايل دانش آموزان بيشتر مراعات شده است،تاكيد كرد: چون دانش آموزان در مواجهه با يكديگر در ساعات تفريح و كلاس درس، لباس فرم مدرسه را بيش از هر چيز ديگري مشاهده ميكنند، لازم است طراحي رنگ لباس فرم نيز بر اساس معيارهاي روانشناسي رنگ صورت گيرد.
برچسبها:
پرورش خلاقیت در دانش آموزان ابتدایی
خلاقیت مفهومی پیچیده و در برگیرنده ابعاد مختلف علمی، فرهنگی، سازمانی و فردی است. اگر بخواهند در جامعه ای این مفهوم توسعه یابد و به شکلی پایدار تحقق یابد باید در درجه اول شرایط علمی، فرهنگی، سازمانی و فردی آن را به وجود آورند. زیرا اگر شرایط لازم و مناسب علمی فراهم نیاید هر نوع کوشش از نظر کیفیت و محتوا بی نتیجه خواهد ماند. همچنین اگر نتوانیم شرایط فرهنگی و سازمانی تحقق و توسعه خلاقیت را ایجاد کنیم هر چه بکوشیم و توان علمی خود را افزایش دهیم باز هم نمی توانیم به توسعه ای پایدار دست پیدا کنیم.
پرورش خلاقیت در دانش آموزان ابتدایی
آماده سازی شرایط گام اول پرورش خلاقیت دانش آموزان ابتدایی: اکثر صاحبنظران بر این باورند که اولین گام در پرورش خلاقیت کودکان به وجود آوردن شرایط مناسب در محیط خانوادگی، آموزشی است.
برچسبها:
انسانها داراي قوّه خلاقيت هستند؛ برخي در يك زمينه داراي خلاقيت بيشتر و برخي در زمينهاي ديگر. خلاقيت ميتواند توسط معلمان در دانشآموزان شكوفا گشته و يا از بين برود. بنابراين بايد محيط و فضاي مساعدي براي رشد و پرورش قوّه خلاقيت دانشآموزان فراهم آورد.
مفهوم خلاقيتخلاقيت و نوآوري محرك اصلي تمدنهاست. تلفن، اتومبيل، هواپيما، راديو، تلويزيون، رايانه، الكترونيك، قدرت اتمي و مسافرتهاي فضايي و خلق ادبيات و انواع هنرها و ... نقاط عطفي از اختراعات و اكتشافات و نمودي ارزشمند از تفكر و ذهن خلاق بشر است.
برچسبها:
عوامل موثر در پیشرفت تحصیلی :
وضعیت فرهنگی خانواده:
در خانواده هایی که والدین از طریق کلام و رفتار به علم دانش آموز و معلم او احترام می گذارند موفقیت تحصیلی در این خانواده ها بیشتر مشاهده می شود. همچنین در خانواده هایی که والدین با کتاب، روزنامه و مطالعه سروکار دارند علاقمندی فرزند هم به مطالعه و بخصوص درس افزایش می یابد.
عوامل موثر در افت تحصیلی:
- ضریب هوشی پایین:
دانش آموزی که ضریب هوشی (آی کیو) او 70 به پایین است طبیعتا در آموزش مشکل خواهد داشت. نباید دانش آموز را با دیگری مقایسه کرد بلکه باید کاری کرد که از استعدادهای حاضر بهترین استفاده را ببریم. احترام به هوش فرزندان، پذیرش آن از سوی خانواده و معلم و تلاش برای فعال کردن آن از ضروریات امور تربیتی است. دانش آموز با داشتن ضریب هوشی متوسط ( 100 ) می تواند به درجات علمی خوبی برسد به شرطی آنکه امکانات روانی، محیطی و آموزشی مناسب هم فراهم باشد
برچسبها:
چرا آسمان آبی است؟
رنگ آبی یکی از رنگهای موجود در نور خورشید است. نور خورشید همچنان که از میان هوا می تابد پخش می شود و می شکند قسمت آبی رنگ نور خورشید بیشتر از دیگر رنگها می شکند و همین باعث می شود تا آسمان آبی به نظر برسد . اگر ما می توانستیم به بالای کره ی هوا ( یونیسفر) برویم آسمان به جای رنگ آبی که ما حالا می بینیم سیاه رنگ به نظر می آمد.
چرا آب آبی رنگ به نظر می آید؟
آب درست مانند یک آینه رنگ آسمان را منعکس می کند اغلب اوقات رنگ آسمان آبی است بنابراین آب رنگ آبی را منعکس می کند . هنگامی که آسمان ابری است آب بیشتر خاکستری رنگ به نظر می آید. بعضی اوقات وقتی که گیاهان ریز سبز رنگ بسیار زیادی در آب وجود دارند ، آب سبز رنگ دیده می شود.
برچسبها:
با این پنج راهکار ساده و عملی، می توانید اضطراب امتحان در دانش آموزان را مهار کنید و به فرزندتان برای کسب موفقیت تحصیلی کمک کنید!
اگرچه حتی بیشتر کودکانی که برای امتحان آمادگی دارند هم روز امتحان دچار ترس می شوند ولیکن شما که نمی خواهید فرزندانتان آن چنان نگران باشند که عملکرد بدی داشته باشد، با ما همراه باشید.
در این نوشته به را ه حل ها ورهنمودهایی که به بالا بردن اعتماد به نفس کودک شما ومهار اضطرابش کمک می کند ، اشاره شده است .
۱- به فرزندتان کمک کنید برنامه ریزی کند و سر وقت به تخت خواب برود .
کودکان را تشویق کنید تا تکالیفش را زود به پایان رساند ، در این صورت می تواند قبل از امتحان خواب منا سب داشته باشد و امتحانش را خوب بدهد .
برچسبها:
هدف از اسباب بازی های آموزشی:
به طور کلی اسباب بازی های آموزشی دو هدف عمده دارند: یکی سرگرمی و دیگری توسعه مهارتهای کودکان.
اولین هدف کاملا روشن است. کودکان دوست دارند که بازی کنند. بنابراین تمام اسباب بازیها به انضمام اسباب بازیهای آموزشی، برای کودکان جنبه سرگرمی دارند مگر اینکه کودک، خود تمایلی به بازی کردن نداشته باشد.
دومین هدف اسباب بازی های آموزشی توسعه مهارتهای کودکان می باشد. اما این هدف برای همگان کاملا واضح و روشن نیست. بیشتر والدین فکر می کنند که تنها هدف اسباب بازی ها تفریح و سرگرمی است. آنها نمی دانند که اسباب بازی های آموزشی برای کمک به آموزش بهتر کودکان طراحی شده اند. به همین دلیل است که در انتخاب اسباب بازی، بیشتر اسباب بازی هایی که جنبه لوکس و فانتزی دارند را برای کودکانشان خریداری می نمایند.
برچسبها:
محیط فرهنگي خانواده وانگيزه ي مطالعه در كودكان:
كودكان بخش اعظم اوقات خود را در خانه سپري مي كنندوتجربياتي كه به ويژه درپنج سال اول زندگي خود كسب مي كنند،درسراسر زندگي آنها تأثيرگذار خواهدبود.باوجود اهميت خصوصيات وراثتي فرد ،اثرمهم عوامل محيطي خانواده غيرقابل انكار است.محيط فرهنگي فقير ونامطلوب ،حتي مي تواندمانع تظاهرويپگي هاي ژنتيكي فردشود.بدين ترتيب نقش والدين در زندگي فرزندانشان چندگانه وبي نهايت دشوار است.آنان براساس دركي كه از نقش خود دارند،بامهارت ها،دانش ،تجارب وانگيزه هايشان مي توانند تأثيري سازنده يا مخرب برزندگي فرزندانشان داشته باشند.اوليا مي توانندانگيزه ي ذهني وفضاي عاطفي لازم رابراي خواندن ولذت بردن فرزندانشان از وقايع ،رويدادها،شخصيت ها واطلاعات فراهم كنند.
كدام رفتاراوليا ضامن رشد اخلاقي،اجتماعي وفرهنگي كودكان است؟
به گفته ي برخي از صاحبنظران عوامل زير را در نوع وكيفيت آموزش دريافت شده در خانه مؤثر مي دانند:
1.وضعيت مناسب اقتصادي خانواده وموقعيت اجتماعي اوليا
2. كيفيت زبان وارتباطات در خانواده
3.روش تربيتي ونقش الگويي اوليا
تأثيرات متقابل كتاب خواندن براولياء:
برخي ازبررسي هاي محققان نشان مي دهدكه كتاب خواندن براي كودكان ،عادت به مطالعه را در اوليا تقويت مي كند وپاسخگويي به سؤالات فرزندان ،ميزان وكيفيت تعامل در خانواده رابهبود مي بخشد وتعارض هاي زندگي خانوادگي را كاهش مي دهد.درخانواده هايي كه بخشي از اوقات اوليا صرف قصه گويي ،كتابخواني ،بازي وفعاليت با بچه هاوآشناكردن آنان بامراكز ومكان هاي فرهنگي مي شود،دانش واطلاعات والدين نيز افزايش مي يابدويادگيري متقابل حاصل مي شود.علاوه بر آن ارتباط نزديكي كه از طريق قصه گويي وكتاب خواندن بين افراد خانواده بوجود مي آيد،شناخت وآگاهي اوليا را از نيازها وانتظارات ،ترس ها واستعدادهاي خلاقه ي فرزندان افزايش داده ، تلاش درجهت پاسخگويي به سؤالات كودكان در مورد داستان ها و وقايع ،احساس اعتماد به نفس وتوانمندي والدين را رشد مي دهد.
برچسبها:
ژوهش ها در مدارس نشان میدهد بسیاری از بچهها بدون خوردن صبحانه روانه مدرسه میشوند که همین مساله روی روند تحصیلی آنها اثراتی منفی میگذارد. این در حالی است که مطالعات نشان میدهد با خوردن صبحانه، تمرکز آنها بیشتر شده و عملکرد مغزیشان تقویت میشود........
برچسبها:
تعلیم و تربیت با سرنوشت انسان پیوند خورده است . تعلیم و تربیت در بسیاری از کشورها یک سرمایه گذاری بلند مدت محسوب می شود.
برچسبها:
روشی برای تقویت املا دانش آموز ضعیف
۱- ابتدا دانش آموز راکنار میز خود یادر سر جایش بنابه موقعیت کلاس فراخوانده واز اومی خواهیم که کتاب فارسی بخوانیم خود راباز کند.
۲- متن املا ی مورد نظر را برای این دانش آموز میخوانیم.
۳- از این دانش آموز می خواهیم تا متن مورد نظر را برای ما روخوانی کند .
۴- در هر کلمه ای که مکث کرد و نتوانست بخواند ، حتی مکثی کوتاه می فهمیم که در نوشتن این کلمه نیزنا توان خواهد بود.چون شکل کلی این کلمه را نتوانسته در ذهن خود تثبیت کند .
۵- از دانش آموز می خواهیم کلمه ای را نتوانست بخوانددر دفتر مشق یک سطر بنویسد و دوباره بخواند . ( البته باید متذکر شد که تمام این مراحل قبل از اینکه به همه ی دانش آموزان املا گفته شود با دانشآموز فوق اجرا می شود )
۶- سپس به این دانش آموز همراه با همکلاسی های خودمتن املایی که قبلاتمرین شده ،املامی گوییم.
۷-بعد از تصحیح املای این دانش آموز از او می خواهیم اشتباهات خود را در وایت بردی که قبلا در کنار نیمکت وی وجلو دید او نصب شده بنویسد. دانش آموز با نوشتن کلمات در وایت برد و مشاهده ی آنها در طول هفته شکل صحیح آن کلمات را یاد می گیرد.
برچسبها:
به طورکلی بهمنظور افزایش انگیزه دانشآموزان و سوق دادن آنها به سمت درونی شدن انگیزهها راهکارهای زیر توصیه میشود:
1 - سعی کنیم اولویت تجربههای دانشآموزان برای آنها جالب باشد، احساس موفقیت اولیه اعتماد به نفس آنها را افزایش میدهد. این موضوع در مسابقات ورزشی نیز مشهود است.
2 - برای موفقیت دانشآموزان پاداش در نظر بگیریم. منتظر نباشیم تا افت تحصیلی اتفاق افتد و سپس موفقیت را تحسین کنیم.
3 - با احترام گذاشتن به تفاوتهای فردی دانشآموزان، هرگز آنها را با یکدیگر مقایسه نکنیم.
4 - دانشآموزان را در کلاس کمتر درگیر مسائل عاطفی منفی نمائیم و نسبت به حساسیتهای عاطفی آنان آشنا و در کاهش آن کوشا باشیم. سختگیری و انضباط شدید، تبعیض، بیان قضاوتهای منفی و خبرهای ناخوشایند از جمله عواملی است که موجب درگیری ذهنی و کاهش علاقه به یادگیری میشود
5- بلافاصله پس از آزمون یا پرسش کلاسی، دانشآموزان را از نتیجه کار آگاه کنید.
برچسبها:
تاثیر مسائل عاطفی در یادگیری
درک و یاد گیری کودک در بسیاری از اوقات ، تحت الشعاع مسائل عاطفی و پرورشی قرار می گیرد و براثر برخورد
نامناسب والدین یا مربیان با کودک و دلسردی او ، تمرکز حواس او در کلاس درس از بین می رود .
عدم توجه والدین و مربیان به این موضوع ، ممکن است کودک را در یاد گیری مسائل آموزشی دچار مشکل کند و
تلاش و علاقه او را از بین ببرد .
مهمترین مساله در پرورش فکری ، علمی و آموزشی کودکان ، متکی بودن مسائل آموزشی به جنبه های
احساسی و عاطفی مورد علاقه کودکان و همچنین توجه به ویژگیهای روانی آنان در این دوران است .
در چنین شرایطی کودک با شوق و علاقه معلومات تازه ای دریافت می کند و تلاش خود را برای کشف هر جه
بیشتر حقایق ، افزونتر می سازد .
پرورش فکری کودک با پیوندهای عاطفی و احساسی همراه با جهت گیری های صحیح والدین و مربیان ، در عشق
به مبدا آفرینش - که سرچشمه ی همه کمالات است - به اوج خود می رسد و در صورت سازماندهی صحیح
برنامه های پرورشی - که بر پایه سنتها و آداب اسلامی استوار است - برنامه های پرورشی کودک نیز نتیجه
بخش واقع خواهد شد و به مو فقیت خواهد رسید .
منبع : آنچه معلمان و مربیان باید بدانند ویژه ی معلمان و مربیان
برچسبها:
شاید هنوز هم هستند کسانی که باور نکنند این نقاشی های ساده و بازیگوشانه ای که کودکان شان می کشند، الزاماً بازی با خطوط و رنگ ها نیست.
یا راهی برای آن که سرشان گرم شود و احیاناً والدین شان ذوق کنند و دایما بچه ها را راهنمایی کنند که «مامان! اینو آبی کن، اونو قهوه ای!»
سال هاست که روان پزشکان بر اهمیت نقاشی آزادانه کودکان در آشکارسازی درونیات و ذهن شان تأکید کرده اند. این که اشکال و رنگ ها و ترکیب خطوط و دوایر در این نقاشی های به ظاهر
ساده و سرسری نشانگان پیچیده ای هستند که می تواند میزان و منشأ آسیب های روانی اطفال را هم آشکار کند..
برچسبها:
* ویژگی های عاطفی کودکان دیر آموز :
نگرش کودکان دیر آموز،به مدرسه و تحصیل معمولا منفی است.تعداد غیبت های آنان بیشتر است و در بسیاری از موارد از سوی معلم و همکلاسان خود طرد می شوند. این نگرش منفی نسبت به کودکان دیر آموز در کلاس سوم تا پنجم بیشتر است شاید به این دلیل که آنها مشکلات سازگاری بیشتر دارند. گاهی این دانش آموزان تعارض های
اجتماعی خود را به شکل پرخاشگری نشان می دهند چرا که در هنگام مواجهه با بحران های بین فردی و شخصی ساز و کار های ناکارآمدی برای مقابله در پیش می گیرند.
دیر آموزان انگیزه بالایی ندارند و همین امر موجب درماندگی، ناامیدی و پایین آمدن عزت نفس آنها در مدرسه می شود.تجربه شکست مکرر در کلاس،فقدان هدف برای آینده،نگرش منفی همکلاسان و روش های نادرست آموزش،رشد انگیزه تحصیلی این کودکان را به شدت کاهش می دهد.این کودکان از مشکلات رفتاری خود آگاه نیستند و نمی توانند عواطف خود را به طور مناسب ابراز کنند.از کشف مشکل آنها ناتوانیم و آموزشهای لازم را در برخورد با این کودکان ندیده ایم.
* دانش آموزان با ناتوانی یادگیری چه کسانی هستند:
کودکان مبتلا به ناتوانی های یادگیری گروهی از کودکانی هستند که ظاهر طبیعی دارند و رشد جسمی و قد وزنشان حاکی از بهنجار بودن آنان است،هوششان در حد متوسط می باشد به خوبی صحبت می کنند ومانند سایر کودکان بازی کرده وبا دیگران ارتباط برقرار می نمایند در خانه کارهایی راکه والدین به آنها واگذار می کنند به خوبی انجام می دهند در مهارت های خودیاری نیز مشکل بسیار مشخص و چشمگیری ندارند.اما در مهارت های تحصیلی با مشکل بسیار مشخص و چشم گیری ندارند.اما در مهارت های تحصیلی ودرسی و مفاهیم پیشرفت تحصیلی با مشکل روبروینداین کودکان در ابتدا با همسالان خود چندان تفاوتی از نظر درسی ندارند اما به تدریج و با افزایش پیچیدگی دروس این فاصله بیشتر خواهد شد توانمندی آنها در یادگیری مطالب به طور قابل ملاحظه ای با دیگر همسالان متفاوت است ویادگیری مهارت های آموزشگاهی مانند خواندن و نوشتن و حساب کردن به شیوه معمول در مدارس بر ایشان دشوار می باشد این مشکل معمولا بعد از آنکه کودک مدتی در مدرسه مشغول تحصیل می شود ظاهر می گردداین کودکان در ابتدا اطمینان کافی به پیشرفت تحصیلی خود دارند به تدریج در می یابند که کودکان دیگر نسبت به آنها از وضعیت تحصیلی بهتری برخوردارند عدم شناخت این دانش آموزان از سوی معلم و اولیا تاثیرات بدی را به لحاظ فردی و اقتصادی و اجتماعی بر روی دانش آموزان و اولیا و جامعه می گذارند احساس عدم توانایی در اینگونه دانش آموزان بکار بردن روشهای منسوخ گذشته از سوی مدرسه واولیا(فشار ها،تحقیرها،سرزنش های مقایسه ای ناروا) موجب عدم اعتماد به نفس،احساس تحقیر وافسردگی و نهایتا مردودی وترک تحصیل را همراه دارد.
* راه چاره
مسلم است که کار با دانش آموزان دیرآموز باید دور از نگرش منفی و تعصب صورت بگیرد.باید این نگرش در جامعه آموزشی و خانواده ایجاد شود که دیر آموزان متعلق به جامعه عادی هستند واستثنایی تلقی نمی شوند.به عبارت دیگر اگر یک کودک دیر آموز در نظام آموزشی درست نبیند و سرانجام با بر چسب استثنایی وارد مراکز ویژه شود نشان دهنده ناکارآمد بودن روش آموزشی است.والدین باید نقش خود را به عنوان معلمان طولانی مدت کودک،بپذیرند و پذیرفتن این نقش مستلزم آن است که بین خانه و مدرسه همکاری و ارتباط بیشتر و فعالتری ایجاد شود.بنابراین معلمان این دانش آموزان باید آموزش مناسب و دوره های مربوطه را بگذرانند ودارای شناخت کافی از کودکان و نحوه ارتباط با خانواده های آنان باشند. در حال حاضر بهترین کمک به این کودکان آن است که: خانواده ها به طور موثر با معلم همکاری کرده و معلم از این همکاری استقبال کند. این کودکان در کلاس هایی قرار گیرند که دارای دانش آموز کمتری باشد تا معلم بیشتر به آموزش انفرادی بپردازد وبه تدریج کودک را درگیر فعالیت های گروهی و دروس جمعی نماید. پیشرفت این کودکان به صورت هفتگی ثبت شود در این صورت نیاز از وجود یک مشاور کمک گرفته شود.
* این پیام کودکانی است که از ناتوانایی یادگیری رنج می برند:
کاش : برای آموختن به من به راهنمایی شفاهی و آموزش کلامی بسنده نکنی،من نیازمند رهبری عملی توام.
کاش : مرا آزاد بگذاری واز کندی حرکاتم ناشکیبا نشوی و به خاطر عملکرد ناشیانه ام فرصت کسب تجربه و یادگیری را از من سلب نکنی.
کاش : در آموزش به من در انتظار معجزه نباشی تا از کوشش و مبارزه در آموختنم مایوس نشوی.
کاش : به من فرصت بدهی تا کارهایم را خود انجام دهم و آهنگ کند رفتارم را پذیرا باشی و به تعجیل وادارم نکنی.
کاش : صبورانه بگذاری میزان سرعتم را خود تعیین کنم تا بدانی در پناه صبر تو خواهم آموخت.
کاش : مرا سرزنش نکنی که من به علت عدم توانایی مستحق ملامت نیستم واندک پیشرفتم را مقدمه پیشرفت دیگر تلقی کنی.
برچسبها:
اختلال نوشتاری در دانش آموزان
(علل و راهکارها)
مقدمه:
ویژگی اصلی بیان نوشتاری توانایی پایین سازمان دهی و ارایهی اطلاعات به شكل نوشتاری در مقایسه با توانایی قویتر در سازماندهی و ارایهی اطلاعات به شكل شفاهی- كلامی (مانند گویههای كلامی در آزمون هوش) است. در صورتی كه مشكل فقط به صورت املانویسی باشد و بیان افكار به صورت نوشتاری مشكلی نداشته باشد، احتمال وجود نارسایی در پردازش واج شناختی به عنوان یكی از ویژگیهای اختلال خواندن بیشتر است. اگرچه افرادی كه اختلال بیان نوشتاری دارند معمولاً ضعف املا نیز دارند ولی در دستور زبان، اصول نگارش و موضوع برای نوشتن نیز ممكن است مشكل داشته باشند. نوشتههای آنها بسیار ساده و كوتاه است و به علت داشتن مشكلات دستور زبان و خطاهای اصول نگارش نمیتوان مطلب را به خوبی دنبال كرد. ضعف در مهارتهای نوشتن چند دلیل دارد. در برخی از موارد، نارساییهای موجود در یكپارچه سازی دیداری ادراكی و هماهنگی حركتی عامل بروز مشكل هستند.
برچسبها:
اختلال ریاضی !
اصطلاح اختلال ریاضی در مورد دانش آموزانی بکار می رود که علیرغم داشتن هوش طبیعی،و سلامتی کامل در بینایی و شنوایی،در انجام مهارتهای محاسباتی ضعیف هستند.در این گروه کودکان نقص جدی در یادگیری مهارت های ریاضی از شناخت اعداد گرفته تا عملیات ریاضی و مسائل مربوط به ادراک فضایی و حل مسئله وجود دارد . معمولا این مشکل به حدی است که در تحصیل و زندگی روز مره مرتبط با مهارت های ریاضی ایجاد اختلال کرده است .
برچسبها: